دسته بندی : حاج مقصود فراش16/09/13

اجداد ما کجا به این سادگی باحیثیت فرش مملکت بازی می‌کردند؟ من که میگم باید یاد بگیریم حرمت فرش ایرانی رِ نگه داریم و مثل حاج ابرام به‌جای روی کول گرفتن و بی‌آبرو کردنش، با تبلیغات درست و بازاریابی مؤثر فرش رِ از لای رختخواب باعزت و احترام بفروشیم.

نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net | حاج مقصود فراش تقدیم می‌کند:
هرکسی را بهر کاری ساختند
با التقاط نقش‌ها فرش خود را ذلیل نکنیم

یادش به خیر. جوون که بودم تو همی حجره پیش آقام خدابیامرز کار می‌کردم. اون وقت‌ها این حجره ما بیشتر بنکداری بود و تک‌فروشی به خانه‌دارها کمتر داشتیم. آقام خدابیامرز می‌رفت از شهرها و روستاهای اطراف مشهد فرش می‌آورد و تاجرهای تهرون هم میامدن انواع فرش‌های مود و درخش و کاشمر و مشهد و امثالهم رِ از آقام می‌خریدن تا جنسشان ر جور کنن.
به آقام می‌گفتم اینا فرش رِ از شما ارزون می‌خرن و گرونتر به مغازه‌دارهای تهرون یا به تاجرای خارجی می‌فروشن. چرا خودت نمی‌بری تهرون؟ می‌گفت که پسرجان! هرکسی رِ بهر کاری ساختند. به نان خودت قانع باش و نظم بازار رِ به هم نریز. هر چیزی قاعده‌ای داره که نباید خرابش کرد.
بعد برام ماجرای حاج ابرام تربتی رِ تعریف کرد.  حاج ابرام تو تربت‌جام چند تا بافنده داشت و آقام هر وقت می‌رفت تربت هر چند تخته فرشی که بافته بودن رِ جمع می‌کرد و می‌خرید و می‌آورد مشهد. یک‌بار حاج ابرام با خودش می‌گه چرا خودم نرم شهر؟! شاید با حذف واسطه -که آقای من باشه- سود بیشتری عایدم بشه.
این میشه که اولین فرشی رِ که از دار پایین میاد روی کول می‌گیره و میاد بازار مشهد. این بار سراغ آقام نمی‌ره و فرش روی کولش از این حجره به اون حجره دنبال خریدار خوب می‌گرده؛ اما همه توی سر مال می‌زنن و می‌خواستن قالی‌اش رِ مفت از چنگش در بیارن. غروب که میشه می‌بینه قالی که رو دستش مانده هیچ، حالا باید پول مسافرخانه هم بده و ناچار قالی رِ زیر قیمت به اولین مشتری می‌فروشه که کمتر ضرر کنه و با پول برگرده تربت.
آقام ماجرا رِ می‌شنوه اما به روی خودش نمیاره. ماه بعد که می‌ره تربت، سراغ حاج ابرام می‌ره که فرش بگیره. حاج ابرام آقام رِ می‌بره خانه و عین تاجرای این‌کاره از فرشی که تازه تموم شده کلی تعریف و تمجید می‌کنه و می‌گه آن‌قدر خوبه که قایمش کردم. بعد آقام رِ می‌بره توی صندوقخانه و از لای رختخواب‌ها یک قالیچه رِ که توی ملافه پیچیده بوده در میاره و با آب‌وتاب تبلیغش می‌کنه.
آقام تعریف می‌کرد که اون قالیچه فرقی با قبلی‌ها نداشت اما حاج ابرام یاد گرفته بود که هر چیزی رسم و قاعده‌ای داره. فهمیده بود که اگه فرش رِ روی کولش بیاره به شهر که من رِ به‌عنوان واسطه حذف کنه نه‌تنها سودی عایدش نمی‌شه که ضرر هم می‌کنه. فهمیده بود که آدم نباید جنس خودش رِ ذلیل بکنه.
خلاصه آقام می‌گفت دنبال این نباش که خودت فرش رِ ببری تهران یا ببری خارج و مستقیم به تاجرای خارجی بفروشی. هرکسی کار خودش رِ درست باید انجام بده و قاعده بازی رِ به هم نریزه.
الآن بیشتر از هر وقتی به حرف آقام ایمان دارم. بازار فرش ما الآن خیلی خراب شده. یکی از علت‌هاش هم همینه که رسم و رسوم کار رِ مراعات نکردیم. خارجیه باید فرش رِ از تاجر ما بخره نه از قالیباف ما. خانه‌دار باید از تک‌فروش بخره و تک‌فروش هم باید از بنکدار بخره وگرنه جنس ما خوار و ذلیل می‌شه که متأسفانه خیلی وقت‌ها شده.
چرا این رِ میگم؟ چون دیدم و شنیدم که قالیباف ما هم هوس کرده جنسش رِ دست‌اول ببره توی دموتکس آلمان بفروشه! چون دیدم که فلان تولیدکننده شهرستانی بار سفر می‌بنده که بره فلان نمایشگاه خارجی که تهش هیچی جز قیمت‌شکنی و حراج فرش ایرانی و بی‌اعتبار کردن تاجرای ما تو اون کشور نیست. چون شنیدم حالا که راه آمریکا باز شده همه می‌خوان فرش کول بزنن و ببرن ینگه دنیا!
طرف محکوم به اعدام بود. ازش پرسیدند آرزویی نداری؟ گفت می‌خوام پسرم رِ ببینم. گفتند کجاست؟ گفت نمی‌دونم آخه هنوز ازدواج نکردم!
حالا حکایت ماست که می‌خوایم فرش ایران رِ جهانی کنیم اما هنوز آداب تجارت رِ بلد نیستیم.
کجا هندی و پاکستانی و بقیه رقبای ما همچین کاری می‌کنن آخه؟ اجداد ما کجا به این سادگی باحیثیت فرش مملکت بازی می‌کردند؟ من که میگم باید یاد بگیریم حرمت فرش ایرانی رِ نگه داریم و مثل حاج ابرام به‌جای روی کول گرفتن و بی‌آبرو کردنش، با تبلیغات درست و بازاریابی مؤثر فرش رِ از لای رختخواب باعزت و احترام بفروشیم.

نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net | پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code