دسته بندی : نگاه دیگران15/12/18

بیمه رفوگری چه فرقی با بیمه قالی‌بافی دارد؟ | بازی با قانون بیمه قالی‌بافی | هر از گاهی ترفندی تازه برای انحراف در اجرای قانون بیمه قالی‌بافی می‌آفرینیم | وحیده صائبی

طره (torreh.net) | بیمه رفوگری چه فرقی با بیمه قالی‌بافی دارد؟
بازی با قانون بیمه قالی‌بافی
هر از گاهی ترفندی تازه برای انحراف در اجرای قانون بیمه قالی‌بافی می‌آفرینیم | وحیده صائبی


– می‌توانید بیمه خود را به بیمه رفوگری تغییر دهید.
– رفوگری چیست؟
– همان پرداخت برجسته که روی تابلوفرش انجام می‌دهید. (با ماشین‌های اصلاح می‌شود رفوگری!)
– بیمه رفوگری چه فرقی با بیمه قالی‌بافی دارد؟
– هیچ! فقط هر زمان که بازرس اداره بیمه آمد، دیگر نیازی به ارائه دار و کار نیمه بافت نیست و یک فرش کهنه یا تابلوفرش که در حال پرداخت باشد کفایت می‌کند!


این مکالمه‌ای است که چندی پیش در یکی از اتحادیه‌های بافندگان شنیدم و در چندساعتی که آنجا بودم این پیشنهاد سازنده و اخلاقی از سوی کارمندان آن اداره به بافندگان درمانده از بازرسی مأموران بیمه ارائه می‌شد. در آن زمان به این فکر نمی‌کردم که دوباره چه فاجعه‌ای در راه است. الان حدود ۳ ماه از این شنیده‌ها می‌گذرد و خود من شاید دو یا سه‌نفری را تشویق کرده‌ام بیمه خود را تغییر دهند…
برمی‌گردم به سال ۱۳۸۶ زمانی که سازمان بازرگانی پیشنهاد بیمه شدن را مطرح کرد و در پی آن صدور کارت شناسایی بافندگی (که گمان می‌رود علت اصلی این‌همه بیمه‌شده تقلبی همین نکته باشد!)؛ اما من که برای امرارمعاش قالیبافی نمی‌کردم! پس ما به خطا بیمه شدیم، درست است که سال‌ها قبل از آن و بعدازآن شغل من در ارتباط با فرش دست‌باف بوده است ولی باز هم این یک دلیل قانع‌کننده نیست.
و وای بر من که هنرجویانم را ترغیب و تشویق به بیمه شدن کردم، غافل از اینکه این یک خطای انسانی است که به آن توجه نمی‌کنیم (و باز مانند بیشتر اوقات به بیراهه رفتیم). مشاهده شد که در اتحادیه‌ها آموزش بافت تابلوفرش، فروش نخ و نقشه، کارشناس تشخیص بافنده،… در ظاهر برای اشتغال‌زایی! ولی اشتغال‌زایی به چه قیمتی؟!
به بهای پایمال شدن حق قالیبافانی که در روستاهای دورافتاده و کم‌جمعیت زندگی می‌کردند. این قانون برای آنان نوشته‌شده بود که تولیدکننده و سرکارگری نداشتند نه برای بانوان خانه‌دار یا حتی شاغل شهری! و این راه خطا ادامه پیدا کرد و نتیجه‌اش ایجاد مشکل در اجرای قانون بیمه قالیبافی و پشت در ماندن بسیاری از قالیبافان واقعی کشور شد.
حالا دو سالی است که آشکارشده هزاران نفر بیش از ظرفیت بیمه‌شده‌اند و باز دوباره جنجال و کشمکش. «بیمه» مقوله‌ای است که باید باعث آرامش خاطر باشد شود نه ترس، دغدغه، دروغ و فریب بازرس بیمه! (به خود دروغ نگوییم)
بحث مهروموم کردن تابلوفرش‌ها، بحث بافت حداقل ۳۰۰۰ گره در روز، اندازه گرفتن میزان بافت (تابلوفرش) توسط امور بیمه و فریب همدیگر و این شد که دوباره همکاران محترم اتحادیه بافندگان راهکار پیداکرده‌اند. راهکارشان هم تغییر بیمه قالیبافی به رفوگری است! و باز هزینه آموزش (چرم‌دوزی- شیرازه‌زنی) و دوباره فریب مأمور بیمه و دوباره تفاهم با فنی‌و‌حرفه‌ای و نتیجه آن رفتن شهریه و حق آزمون در جیب سازمان فنی‌وحرفه‌ای و حق عضویت در جیب اتحادیه بافندگان! ولی این بار دیگر نمی‌شود سکوت کرد و تکرار خطا بسی نابخشودنی‌تر از انجام آن است. من بارها زحمات رفوگران سالخورده و خسته از سنگینی کار در بازار فرش را مشاهده کرده‌ام. این عزیزان بیمه نیستند چراکه مدرک مهارت فنی‌وحرفه‌ای ندارند، چراکه سواد خواندن و نوشتن ندارند، چراکه از بچه‌گی در بازار، فرش‌های بیمار را درمان می‌کردند؛ و «این رفوگران بیمه نیستند.»
این ماجرا نیز از دیگر بدبیاری‌ها و انحراف‌هایی است که در سال‌های اخیر مشاهده می‌کنیم و از پیامدهای اجرای نادرست قانون بیمه قالیبافان:
– بافت تابلوفرش‌ها که داستان آن‌ها تکراری است؛
– از بین رفتن نقشه‌های اصیل و ذهنی که نسل‌به‌نسل و ذهن‌به‌ذهن از مادربزرگ به مادر و به دختر رسیده بود به علت اجبار به بافت سفارش‌های نابجا و عامه‌پسند؛
– آموزش در چند ساعت؛
– فروش ابزار نامرغوب و به وجود آمدن مشاغل کاذب وابسته؛
– بافت فرش رج‌شمار ۱۰ و مصالح و ابزار (XXX large) برای زود بالا آمدن بافت و فریب بازرسان بیمه؛
– بیمه شدن کارمندان اتحادیه‌های بافندگان و ادارات وابسته (مگر ایشان در ساعات اداری در اداره حضور ندارند پس چه زمان قالی می‌بافند؟)؛
– و نیز اتفاق که در نوع خودش بی‌نظیر است: لو دادن دوستان و اقوام که نابجا بیمه‌شده‌اند برای ادامه بیمه خود فرد (که این از مشاهداتم در اتحادیه بافندگان بوده است).
بس است فریب یکدیگر، از خود شروع کنیم! تا وقتی ندانیم، گناهی بر گردن ما نیست و سرمنشأ تمام مشکلات بی‌خردی و ناآگاهی است. من اگر باعث تشویق دوستانم برای بهره‌مندی از بیمه شدن قالیبافان شده‌ام -که شاید تعداد آن‌ها از انگشتان دست هم کمتر بوده است- بخشش را خواستارم که روشنگری وظیفه انسانی ماست.
پایان پیام (torreh.net) |

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code