دسته بندی : سرانداز - شماره 915/07/15

این یادداشت پیش از توافق نهایی میان ایران و کشورهای ۱+۵ نوشته شده است. با توجه به توافقی که دیروز (۲۳/۴/۹۴) به انجام رسید فرش ایرانی که از چند سال پیش در فهرست تحریم‌های ورود به آمریکا جای گرفته بود، از تحریم رهید و مسیر پر بیم و امیدی را فراروی هنرمندان و بازرگانان فرش دستباف ایران گشود.

حمید کارگر / این یادداشت پیش از توافق نهایی میان ایران و کشورهای ۱+۵ نوشته شده است. با توجه به توافقی که دیروز (۱۳۹۴/۴/۲۳) به انجام رسید فرش ایرانی که از چند سال پیش در فهرست تحریم‌های ورود به آمریکا جای گرفته بود، از تحریم رهید و مسیر پر بیم و امیدی را فراروی هنرمندان و بازرگانان فرش دستباف ایران گشود.

یادداشت زیر که در نهمین شمارۀ طره منتشر شده است به این نکته می‌پردازد که در روزگار پس از تحریم چه راهی را باید پیش گرفت تا با کمترین انحراف به سرمنزل مقصود رسید؛ همچنین به طرح چند پرسش می‌پردازد که پاسخ به آن‌ها نیاز به هم‌افزایی همۀ جامعۀ فرش دستباف ایران دارد.


سال تازه برای ایرانیان دیگرگونه آغاز شد و مردم این دیار چشم و گوش به‌ سوی لوزان داشتند. جایی که نمایندگان کشورمان به رایزنی و گفت‌ و گوهای سیاسی با شش قدرت بزرگ جهان می‌پرداختند.
اقتصاد ایران در این میانه بیش از دیگر حوزه‌ها چشم‌ انتظار رسیدن به توافق بود و دل‌نگران این‌که مبادا در آخرین دقایق یکی از طرف‌ها بازی را با ضربه‌زدن به زیر میز به هم بریزد و سرانجام در واپسین ساعت‌های تعطیلات نوروزی جدال دیپلماتیک به فرجامی نیکو رسید و اقتصاد و تجارت با شادی و لبخند به بیانیۀ لوزان گوش فرا داد.
در این میان فرش دست‌باف ایران نیز برای بهبود بخشیدن به تولید و تجارت خود و رونق‌افزایی در عرصۀ صادرات به پیامدهای بیانیۀ یادشده دل‌خوش داشت و امید به از سر گذراندن روزهایی بهتر در میان اهالی این هنر ـ صنعت فزونی گرفت؛ به‌ویژه آن‌که بازار آمریکا بیش از ۴ سال است که به روی فرش‌های ایرانی بسته‌شده است.
بر این گمانم که ورای این شادمانی و امیدواری عمومی نگاهی واقعی و آمیخته با دانایی ضروری است.
نخست آن‌که وعده‌های داده‌شده مبنی بر لغو تحریم‌ها در صورتی تحقق می‌یابد که «برجام» نیک‌فرجام شود و در آن صورت نیز قرار نیست به‌آسانی همۀ تحریم‌هایی حذف شوند که به‌علل گوناگون بر دولت و ملت ایران در طول سال‌های گذشته واقع‌ شده است. در بیانیۀ لوزان آشکارا آمده است که تحریم‌های اقتصادی مرتبط با پرونده هسته‌ای ایران متوقف خواهند شد و از یاد نباید برد که تحریم واقع‌ شده در واردات فرش ایرانی به آمریکا جدا از مسائل هسته‌ای بوده است.
اما به‌ هرروی رفع تحریم‌های اقتصادی کشور نیز یاور تجارت فرش دست‌باف ایران خواهد بود. در این سال‌ها بازرگانان فرش ایرانی دشواری‌های فراوانی را تاب آورده‌اند. سختی دادوستدهای ارزی و دشواری انتقال پول ناشی از تحریم‌های بانکی کشور حوزۀ تجارت فرش را آزرده است. کنارکشیدن برخی شرکت‌های بیمۀ بین‌المللی از پوشش بیمه‌ای برای مرسوله‌های ایرانی و افزایش هزینه‌های بیمه در برخی شرکت‌های دیگر ریسک تجارت فرش را نیز برای برخی بازرگانان بالابرده است. افزایش هزینه‌های حمل‌ونقل هوایی یا دریایی رقابت‌های میان قیمت فرش را برای برخی از صادرکنندگان فرش ایران با هم تایانشان در کشورهای رقیب سخت کرده است.
با حذف این فشارها و دشواری‌ها فرایند تجارت آسان می‌شود، اما همچنان محتوای آن پیچیده و نیازمند دانش و مهارت است. حتی با فرض حذف تحریم ایالات‌متحده بر فرش ایرانی نیز نباید چنین پنداشت که بازاری آماده و در دسترس فرا روی ماست. در این چند سالی که درهای ورودی آمریکا به‌شکل قانونی بر دست‌بافته‌های ایرانی بسته بود رقبا بیکار نبوده‌ و خیلی خوب در میان خریداران آن کشور سهم‌خواهی کرده‌اند. نگاهی به آمار واردات فرش دست‌باف به ایالات‌ متحده نشان می‌دهد که هند به‌عنوان مهم‌ترین رقیب ما در آن کشور در سال پس از وقوع این تحریم بیش از ۸۰ میلیون دلار فرش به آمریکا صادر کرده است حال‌ آن‌ که سالی پیش از آن این عدد در تصاحب ایران بود.
یکم ژوئیه ۲۰۱۰ بود که رئیس‌جمهور آمریکا تحریم بدخواهانه‌ای را که پیش از آن به تصویب کنگره رسیده بود امضا کرد تا بر پایۀ آن ورود فرش‌های ایرانی از ۲۹ سپتامبر همان سال به خاک آمریکا ممنوع شود. در این چند سال افزون‌بر آن‌که رقیبی پرتوان همچون هندوستان جایی فراخ در آن بازار برای خود دست‌ و پا کرده اتفاق‌هایی دیگر نیز رخ‌داده است.
آیا می‌توان دل‌ خوش کرد که پس از گذشت نزدیک به ۵ سال همچنان نبض بازار آمریکا در دست ماست و سلیقه و نیاز خریداران را می‌شناسیم؟ آیا می‌شود همچنان خرسند بود که نام و نشان تجاری فرش ایرانی در بازار آمریکا شهره است و خریداران شیفته و تشنۀ آن هستند؟ آیا نباید در روزگار پرشتاب کنونی ـ که تغییر سلیقه نه از نسلی به نسل دیگر که بارها در درون یک نسل نیز رخ می‌دهد ـ درصدی را برای تغییر نگرش‌ها و علاقه‌ها در نظر داشت؟ آیا نباید به پرهیز از تولید انبوه و کور بر پایۀ شناخت پیشین از اقتضائات بازار آمریکا انذار و هشدار داد؟ آیا شایسته نیست که گوشه چشمی هم به دگرگونی‌های احتمالی در سبک زندگی آمریکاییان در گذر این ۵ سال داشته باشیم؟ آیا نباید قد و قوارۀ رقیبی همچون هند را که این چندساله در آن بازار جای‌گیر و پاگیر شده است رصد کنیم و حال‌ و هوای فرشی را که به مشتریان پیشین ما عرضه کرده است در نظر آوریم؟ آیا بهتر نیست که پیش از ورود سراسیمه به بازار هدف با تبلیغات هوشمندانه نوعی تشنگی و کشش در میان خریداران احتمالی پدیدآوریم؟
ازاین‌دست پرسش‌ها فراوان می‌توان برشمرد و با امید به برداشته‌شدن هر چه زودتر تحریم‌های اقتصادی و نیز تحریم مستقیم فرش ایرانی بر این باوریم که این بازگشایی احتمالی مترادف با معجزه‌ای شگفت در حوزۀ تجارت برون‌مرزی فرش دست‌باف ایران نخواهد بود مگر آن‌که خرد و تدبیر نیز به‌خوبی به‌کار گرفته شود.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code