طره (torreh.net) | سعید رونقیان تبریزی | اینکه اولین فرش با چه شکل و شمایلی پدیدار شده موضوعی است که بهعلت نبود منابع مستند و مستدل بر کسی روشن نیست
برچسب ها
تولید فرش - سعید رونقیان - سعید رونقیان تبریزی - شماره 4 - شماره چهارم - کارگاهطره (torreh.net) | آسیبشناسی هنجاری فرش دستباف ایران * | سعید رونقیان تبریزی
اینکه اولین فرش با چه شکل و شمایلی پدیدار شده موضوعی است که بهعلت نبود منابع مستند و مستدل بر کسی روشن نیست و شاید هیچگاه نتوان بهطور قطعی از آن سخن گفت.
اما دربارۀ انگیزۀ تولید اولین فرش میتوان گفت همانگونه که امروزه انواع «نیاز» اعم از اقتصادی، مصرفی، هنری، یا حتا سرگرمی انگیزهای قوی و منطقی برای تولید فرش به شمار میآید در گذشته نیز همین عوامل میتوانسته است در تولید فرش مؤثر باشد.
در هر دوره، تغییر نیازها و انگیزهها در کاربری فرش امری اجتنابناپذیر بوده است و بهتبع آن فرشهای متفاوتی برای رفع نیازهای جدید ایجاد شده است. در ادامه، به چند نمونه در ارتباط با این موضوع اشاره میشود.
فرشهای محرابی
این دسته از فرشها در دوران اسلامی برای آرایش فضای محراب مساجد در انواع و ابعاد گوناگون پدیدار شد. فرشهای محرابی اکثراً در اندازۀ قالیچهاند و تقریباً در اکثر مناطق فرشبافی ایران تولید میشدهاند.
عموماً نوعی از فرشهایی را که طرح یکطرفهای دارند نیز محرابی میخوانند، که عنوانی است نادرست و نام صحیح آن «طاقی» یا «شبستان» است.
فرشهای سجادهای یا جانمازی
این فرشها در دوران اسلامی بهعنوان جانماز برای استفادۀ پیشنماز در گودال محراب تولید شدهاند که در سایر مصلیها و حتا خانهها نیز مورد استفاده بودهاند.
فرشهای پردهای دورو و تکرو
اینگونه فرشها اکثراً در بارگاه ائمه، مشایخ و کاخهای سلطنتی بهصورت تشریفاتی استفاده میشده و گاه نیز خانۀ اعیان و اشراف را مزین مینمودهاند.
فرشهای تصویری
طرحهای تصویری در مسیر تکامل و پیشرفت طراحی فرش از نگارگری وارد فرش شد. این طرحها اغلب حاوی تصاویر اشخاص مهم ازجمله پیشوایان دینی، شاهان، اشراف و شخصیتهای ملی و مذهبی بودهاند و گاه روایتگر رویدادهای تاریخی یا داستانها و افسانههای ملی. علاوهبراین، امروزه تصاویر افراد عادی، هنرمندان و دیگر شخصیتهای سیاسی یا اجتماعی نیز موضوع این فرشها قرار میگیرد.
فرشهای روزینی و جل اسب
نقش مهم چهارپایان در زندگی پیشینیان، از جمله در حملونقل، پرداختن به کیفیت و ظاهر سایر اسباب و یراقآلات مربوطبه آنها را نیز مورد توجه قرار داده است. چهارپایان بهویژه اسبها علاوهبر حملونقل و حضور مؤثر در رزمگاهها و چاپارخانهها نقشی فراتر داشته و وسیلهای برای تفاخر و تظاهر شاهان و بزرگان بودهاند. بنابراین، آرایش ظاهری آنها نیز اهمیتی دوچندان داشته و انگیزهای شده است برای تولید جل اسبها و روزینیهای هنری و زیبا، چنانکه مصداق و نشان آنها را در نگارهها و نمونههای برجامانده از جلها و روزینیها میتوان بهوضوح مشاهده کرد.
فرشهای درباری
در منابع مکتوب، همواره از فرشهای نفیسی سخن رفته است که زینتبخش دربارها و بارگاهها و موجب فخر سلاطین و شاهان بودهاند. وجود نمونههایی از قالیهای صفوی و دورههای بعد مؤید این واقعیت است که قالیهای درباری بهمنزلۀ بخشی مستقل و مکمل همواره در عرصۀ فرش ایران حضور داشته و آیینهای تمامنما از هنر طرحونقش و صنعت قالیبافی ایران بودهاند. این فرشها عموماً در اندازهّای بزرگ و غیرمعمول بودهاند و در بافت آنها بهترین نوع از مواد اولیه بههمراه زر و ابریشم و مرصعکاری به کار رفته و معمولاً در طرح و نقش فاخر آنها از اشعار نیز بهره بردهاند. امروزه این دسته از فرشها، هرچند تعلق خود را از عنوان درباری بریدهاند، بهطور معدود و محدود با عنوان فرشهای نفیس جایگاه خود را در عرصۀ تولید و عرضه حفظ کردهاند و به نیاز بخشی از علاقهمندان پاسخ میدهند.
فرشهای شکارگاهی
علاقۀ ذاتی و غریزی انسان به طبیعت و زیباییهای آن با تمام اجزا و عناصرش از دیرباز در وجوه زندگی و آثار او نمود داشته است. ازجمله در آثار نگارگریهای گذشته و حوزههای مربوطبه آن میتوان شوق و علاقۀ وافر برای ماندگارسازی طبیعت را مشاهده کرد. همین اشتیاق در تولید فرشهای شکارگاهی نیز دیده میشود و به این واسطه بخشی از زیباییهای طبیعت در دسترس و منظر دید علاقهمندان قرار گرفته است.
فرشهای زیرخاکی
علاقهمندی به فرهنگ و آثار گذشتگان طراحان و تولیدکنندگان فرش را ترغیب کرده است که سپس نمایههایی از آثار و اشیای هنری و موزهای را در ترکیب و تلفیقی هنرمندانه با سایر نگارهها در طرحونقش فرش به کار گیرند. این گرایش عنوان جدید فرشهای مصطلح به زیرخاکی را در طبقهبندی طرحونقش فرش ایران وارد کرده است.
البته فرشهایی که طی ادوار گذشته با پیدایش نیازهای جدید وارد عرصۀ فرش ایران شدهاند به این نمونهها محدود نیست و میتوان موارد متعدد دیگری مانند فرشهای برجسته، حجمی و تابلوفرش را بر آنها افزود که در مجال مقالۀ حاضر نمیگنجد.
تا بدینجا روشن شد که نیاز و انگیزه دو رکن اساسی قوام و دوام در فرش است و حیات اقتصادی یا هنری فرش بدون این دو منتفی است. اینک میتوان با توجه به این دو رکن چهار پرسش را مطرح کرد:
۱) آیا در حال حاضر انگیزههای جدیدی برای تولید فرش وجود دارد؟
تداوم تولید فرش در گرو نوسازی و نوزایی نیازها و انگیزههاست. از سویی، با ورود جایگزینهای صنعتی و ارضای بسیاری از نیازها بهواسطۀ آنها، و بهتبع آن کمرنگشدن مناظر دیداری فرش دستباف در میان عموم جامعه، کمکم شاهد تغییر محتوایی نیازها در نسل جدیدیم که هر روز از مفاهیم هنری فرش دستباف بیشتر فاصله میگیرند. البته دستاندرکاران هنرـصنعت فرش دستباف نیز بهسبب نداشتن آگاهی کافی و همچنین ضعف در معرفی و ارائۀ این هنرـصنعت دراینزمینه بیتقصیر نیستند.
۲) آیا حلقههای مواد خام، طرح و نقش، عوامل محیطی و انسانی تولید و بازار مصرف از لحاظ نظری و عملی پیوستگی لازم را دارند؟
متأسفانه بهعلت ناهماهنگیهای نهادی هیچکدام از عوامل دخیل در فرشبافی هیچ نوع ارتباط منطقی و معقول با هم ندارند و تحت هیچ مدیریت منسجمی عمل نمیکنند. خصوصاً در سه دهۀ اخیر این مشکل شدت بیشتری یافته و هرکس ساز خود را میزند و راه خویش را میرود. هیچ شناخت آماری صحیح و روشنی از نوع نیازها در تولید و مصرف فرش دستباف از نظر کمی و کیفی وجود ندارد. هیچ مرجع مورد اعتمادی برای تأمین مواد اولیه در دسترس نیست. هیچ نهاد رسمی و علمی برای نظارت بر تولید و طرح و نقش نیست. شرایط مطلوبی برای فراهمسازی عوامل محیطی و انسانی ممکن نیست و… . اوضاع کنونی فرش دستباف ایران گواهی بر این مدعاست.
۳) آیا در عرصۀ فرش دستباف توان و شرایط بازارسازی و بازاریابی درجهت ایجاد انگیزه برای تولیدات منطبق با تغییرات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی عصر حاضر وجود دارد؟
عوامل منفی ذکرشده توان بازارسازی و بازاریابی را برای عوامل فرش دستباف ایران تضعیف و شرایط را بر آنها سخت ساخته است، بهگونهای که در سه دهۀ اخیر توان عوامل اجرایی فرش دستباف ایران در برانگیختن انگیزهها روزبهروز تحلیل رفته است. در نتیجه، امروزه فرش دستباف ایران قادر به همراهی و همپایی با تغییرات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی عصر حاضر نیست.
وقتی در هنگامۀ لازم به توازن و تعامل میان عوامل سنتی و صنعتی بها لازم داده نشد و در مقابل ورود ابزارهای عصر صنعتی همانند کامپیوتر به عرصۀ فرش برخوردهای انفعالی، متعصبانه و کور صورت گرفت فرش دستباف موقعیت ایجاد ظرفیتهای تازه برای تداوم حرکت در مسیر گذشته با ابزارهای جدید و نگاه نو را از دست داد. ازاینرو، امروزه نباید انتظار داشت دنیای صنعتی با فرش دستباف بهراحتی کنار بیاید.
۴) آیا فرش دستباف بهعنوان محصولی از دوران اقتصاد سنتی توان لازم را برای پایداری و پویایی در عصر صنعتی دارد؟
چنانچه بخواهیم صرفاً با معادلات اقتصادی به این پرسش پاسخی دهیم، قطعاً نتیجه منفی خواهد بود، ولی باید گفت خوشبختانه هرچند فرش دستباف محصول اقتصاد سنتی به حساب میآید، برخورداری از پیشینۀ قوی تاریخی و ویژگیهای خاص هنری و فرهنگی حتا در فرشهای دستباف معمولی نیز جنبههای مصرفی و اقتصادی آن را تحت تأثیر قرار داده و حسابش را از سایر محصولات اقتصادی سنتی که در عصر صنعتی محکوم به فنا هستند جدا میسازد.
از منظر آسیبشناسی، ظهور و تداوم حضور مجموعه هنجارهای منفی در عرصۀ فرش دستباف و پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها موجب تغییرات فرمی و محتوایی نیازها و انگیزهها در تولید و مصرف شده و آنها را از مسیر معقول و تاریخی فرش دستباف به بیراهه کشانده است. نتیجۀ نامیمون این اتفاق، از سویی در بیرغبتی عمومی و بیاشتهایی بازار مصرف و از جانب دیگر در نحیفشدن همهجانبۀ پیکرۀ تولید فرش دستباف کاملاً هویداست.
با توجه به فراگیری و پیچیدگی معضلات، یگانه امید و تنها راه برای پایداری و پویایی فرش دستباف بهکارگیری خلاقیتها برای بازآفرینی علایق گذشته با استفاده از مزایا و ویژگیهای هنری و فرهنگی آن و اقتصادیساختن آن مزیتهاست.
* این جستار در چهارمین شماره طره، آذر و دی ۱۳۹۲ منتشر شده است.
پایان پیام/ (torreh.net)