طره (torreh.net) | اوریانتالیستها چه کسانی بودند؟ هزارویک نقش شرقی | نگاهی به زندگی و آثار ژان لئون ژروم | نوشته: دکتر ژانت ویتمور | برگردان: احسان ابدیخواه
برچسب ها
احسان ابدیخواه - ژان لئون ژروم - ژانت ویتمور - شماره سومطره (torreh.net) | اوریانتالیستها چه کسانی بودند؟
هزارویک نقش شرقی | نگاهی به زندگی و آثار ژان لئون ژروم | نوشته: دکتر ژانت ویتمور | برگردان: احسان ابدیخواه
آثار ژان لئون ژروم را میتوان در دو سبک نئوکلاسیسم و اورینتالیسم سدۀ نوزدهم میلادی دستهبندی کرد. ترکیب هنرمندانۀ رئالیسم با ریزهکاریهای عکسگونه در تابلوهای او دیدنی است.
ژروم ۱۱ ماه می ۱۸۲۴ میلادی درمنطقه وسول در شرق فرانسه دیده به جهان گشود. او همانند دیگر هنرمند همدورهاش، گوستاو کوربه، که پنج سال از او بزرگتر بود دوران کودکیاش را در منطقۀ روستایی فرنچکنته گذراند. خانوادۀ ژروم رفاهی نسبی داشتند. او در ۱۶سالگی به فراگرفتن نقاشی پرداخت. پدر ژان طلاساز بود و از شغل مورد علاقۀ فرزندش ناخرسند؛ ازاینرو، بهصورت آزمایشی و بهشرط کارآموزی پذیرفت که ژان نزد پل دلاروشه در پاریس نقاشی بیاموزد، هرچند کارآموزی در کارگاه دلاروشه برای ژان لئون آغازی برای یک عمر نقاشی حرفهای شد.
دلاروشه در ۱۸۴۳ کارگاهش را بست و راهی ایتالیا شد. ژروم نیز که در تکاپوی دانستن و فهم نقاشی کلاسیک بود همراهش رفت. در آنجا شیفتۀ آثار بهجایمانده از پمپی و دیوارنگاریهای روی گچ روم باستان شد، چنانکه بر سبک کارش نیز اثر گذاشت.
ژروم در سال ۱۸۴۴ دچار بیماری سختی شد و برای درمان به پاریس برگشت. پس از بهبود، در کارگاه چارلز گلیر به هنرآموزی پرداخت. بسیاری از هنرآموزان پیشین دلاروشه نیز در این کارگاه هنر میآموختند. هنرآموزی در کارگاه گلیر دستاویزی بود برای ژروم در جهت بهدستآوردن جایزۀ رم که در ایتالیا برگزار میشد و ادامۀ کار در این کشور را برایش فراهم میکرد. شگفت آنکه اثر ژروم بهسبب سستی در طراحی بدن پذیرفته نشد. این رویداد پیشبینینشده به دگرگونی سبک و دیدگاه ژروم انجامید.
ژروم بهامید تغییر رأی داوران نقاشی دیگری کشید که بر آموختههای دانشگاهیاش استوار بود. این نقاشی تن برهنه و نیمهبرهنۀ دو زن را مینمایاند. در پسزمینه نیز دو خروسجنگی و چشماندازی از طبیعت ایتالیا کشید. دلاروشه او را تشویق کرد که اثرش را در هماورد سالن ۱۸۴۷ ارائه دهد. این اثرْ ناباورانه برندۀ نشان درجه سۀ هنری شد. دیگر آنکه جنگ خروسها توجه تئوفیل گوتیه نویسنده، شاعر، نقاش و منتقد نامدار هنری نشریۀ لا پرس را نیز برانگیخت. گوتیه در نقاشی ژروم روح دوره باستان را میدید که بهگونهای نو هویدا شده بود. او حتا فراتر رفت و ژروم و پیروانش را نئوگریک یا نقاشان پمپی نامید که به زندهکردن سنتی درخشان و مانا پرداختهاند.
با این کامیابیها، ژروم دیگر نیازی نمیدید که جایزۀ رم را بهدست آورد. بنابراین، همۀ سعیاش را برای جستن نام و ارج در پاریس گذاشت. یک سال بعد توانست سه اثرش بهنامهای آناکرون، باکوس و عشق را به دولت فرانسه بفروشد. این آثار در سال ۱۸۴۸ در جشنوارۀ سالن ارائه شده بودند. فروشهای پیاپی در بازار و پشتیبانیهای دولتی سبب شده بود ژروم در سایۀ آسایش مالی به یکی از نقاشان جوان پیشرو تبدیل شود.
او در ۱۸۵۳ به استانبول رفت تا برای یک برنامۀ بزرگ حکومتی با نام «دوران آگستوس» آماده شود. در آنجا بود که با جهان دلربای مشرقزمین آشنا شد. از این دوره به بعد، ژروم به دو سبک کلاسیک که از آغاز به آن دلبستگی داشت و گونهای اگزوتیسم همانندِ آثار انگر ، اما با واقعگرایی عکسگونۀ بیشتر گرایش یافت.
سه سال بعد با سفر به مصر دیدگاهش را به خاورمیانه و شمال آفریقا گسترش داد. آثاری همچون دشت تِب، مصر فراسو و دوئل پس از بالماسکه بازتابدهندۀ این دوره از کار او هستند.
سالهای پایانی دهۀ ۱۸۵۰ و آغاز دهۀ ۱۸۶۰ اوج کامیابی آثار کلاسیک ژروم در فرانسه بود. او در سال ۱۸۵۸ مفتخر شد به طراحی داخلی کاخ شاهزاده ناپلئون ژروم بناپارت در پاریس با سبک پمپی. همچنین در سال ۱۸۵۹ دو اثر بهسبک کلاسیک با نامهای کاندایولیسشاه و خیابان قیصر را در سالن ارائه کرد. نقاشی اتاق انتظار سفرا در قصر ورسای در سال ۱۸۶۱ نیز از آثار اوست. اجرای این اثر تا سال ۱۸۶۴ به درازا انجامید. ژروم در همین سال به دریافت کرسی استادی دانشگاه هنرهای زیبای پاریس نائل شد و تا ۳۹ سال پس از آن مقام را حفظ کرد. او نقاشی با هر دو سبک کلاسیک و شرقی را در کنار آموزش نقاشی به هنرجویان ادامه داد.
ژروم از مخالفان نقاشان امپرسیونیست همدورۀ خود همچون مانه، رودن و پیر پووی دو شاوان بود. او از حضور و محبوبیت خود در دانشکده هنرهای زیبای پاریس برای تأثیرگذاری بر نسل آینده نقاشان استفاده کرد. شاید حس مسئولیتپذیری در حفظ سنت دانشگاهی فرانسه بود که او را به جبههگیری در برابر اندیشهها و سبکهای پیشرو وامیداشت.
ژروم تا ۱۹۰۲ به تدریس و تا پایان عمر به نقاشی پرداخت. روزنامۀ نیویورکتایمز در آگهی مرگش نوشت: «روز گذشته بسیاری از دوستان ژروم ناهار را در خانۀ او مهمان بودند و پس از خوردن غذا به کارگاهش رفتند تا تندیسی را نشانشان دهد که در یادبود شهر کورنت تراشیده بود. کار تندیس تازه به انجام رسیده بود و او میخواست روی آن نقاشی کند.»
ژروم در ۱۰ ژانویه ۱۹۰۴ در پاریس درگذشت و زادروز ۸۰سالگیاش را ندید.
نگاهی به تابلوی بازار فرش قاهره
اگرچه برای بیشتر نقاشان شرقگرا این سبک بهانهای بود که آزادانه به جهان ذهنیشان بپردازند، ژروم میکوشید واقعگرایانهتر به خاورزمین بنگرد. او از آن دسته نقاشان شرقگراست که در سنجش با دیگران به ریزهکاریها با وسواس بیشتری میپردازد و تنها نمیکوشد با نمایش مایههایی از شرق فضایی رازآلود از خاورزمین بنمایاند که بیشتر به افسانههای هزارویکشب میماند تا زندگی روزمرۀ مردمان شرقی.
موضوع تابلوی بازار فرش قاهره که در ۱۸۸۷ و با رنگوروغن روی بوم کشیده شده خریدوفروش قالی است. این اثر در دستۀ کارهای شرقگرایانۀ ژروم جای میگیرد، سبکی که از ۱۸۵۳ به آن گرایش پیدا کرد.
قالیای که در این تابلو نشان داده شده است دارای طرح یکچهارم با ترنج میانی است که بهخوبی پرداخته و قرینه شده است. نقوش گیاهی و جانوری در متن و حاشیۀ قالی بهخوبی پیداست و از سویی حاشیۀ آن یادآور حاشیههای موسوم به هراتی است. اگرچه سخن گفتن دراینباره دشوار است و شاید با خرد پژوهشگرانه ناسازگار باشد، فرشی که در تابلوی ژروم نشان داده شده است همسانیهایی با نمونه فرشهای سدۀ دهم هجری بافتهشده در شمال غرب ایران دارد. ترنجبندی و چهار نقشمایۀ سرو و روش نقشپردازی جانوران از سویی و همچنین شیوۀ رنگبندی آن چنین اندیشهای را پررنگتر میکند. بههرروی، سنجش تطبیقی نقشۀ این فرش با نمونۀ فرشهای بهجایمانده از آن دورۀ زمانی سودمند خواهد بود.
پینوشت: این جستار در سومین شماره طره منتشر شده است.
پایان پیام (torreh.net)