تورج ژوله | در هنگامهای که گرانی کاغذ کلاف سردرگمی را فراروی اهالی چاپ و نشر نهاده و انتشار مطبوعات و کتاب را دشوار ساخته است، و در زمانهای که افزونبر گرانی به کمیابی و بلکه نایابی کاغذ دچار شدهایم، برخی کتابها به پشتوانه وابستگی به برخی نهادها همچنان آسودهخاطر و بیدغدغه منتشر میشوند و داغ دل دردمندان این حوزه را تازه میکنند.
برچسب ها
بنیاد برکت - تورج ژوله - ویژهتورج ژوله
| TORREH.net | در هنگامهای که گرانی کاغذ کلاف سردرگمی را فراروی اهالی چاپ و نشر نهاده و انتشار مطبوعات و کتاب را دشوار ساخته است، و در زمانهای که افزونبر گرانی به کمیابی و بلکه نایابی کاغذ دچار شدهایم، برخی کتابها به پشتوانه وابستگی به برخی نهادها همچنان آسودهخاطر و بیدغدغه منتشر میشوند و داغ دل دردمندان این حوزه را تازه میکنند.
در هنگامهای که کتابها و مطبوعات وزین و پرمایه فرش دستباف اندر خم گرفتوگیرهای گوناگون انگشتشمارند یا فرصت عرضه نمییابند، برخی جراید و شبه کتابها به آسانی نشر و بسط میابند.
از آن جمله است کتاب «مدل هادی تلاشهای اقتصادی برکت؛ فرش دستباف» که از سوی بنیاد برکت در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.
تورج ژوله؛ کارشناس و پژوهشگر نام آشنای فرش دستباف در مواجهه نخست با این کتاب دست به قلم برده و بر برخی نارواییها و نادرستیهای آن انگشت گذارده است که خواندن آن خالی از لطف نیست. از این رو طره به انتشار این نقد دلسوزانه میپردازد تا شاید از این پس در مسیر نشر چنین دادههایی در قالب کتاب، درنگ و تأملی بیشتر را شاهد باشیم.
ژوله در مقدمه یادداشت خود نوشته است:
«با دیدن عنوان کتابی به نام فرش دستباف، از انتشارات بنیاد برکت، وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام که تلاش جانانهای برای ارائه مُدلِ هادی تلاش اقتصادی برکت داشته، ابتدا کمی متعجب شدم؛ اما با خواندن اوراقی از کتاب متوجه مواردی شدم که لازم دانستم تا آنها را با دوستان به اشتراک بگذارم.»
وی در نخستین گام به دگرگونی تاریخی قالی پازیریک میپردازد و از اینکه در کتاب یادشده پارتها و مادها به عنوان بافندگان پازیریک معرفی شدهاند اظهار شگفتی کرده است. «آنچنانکه از متن کتاب بر میآید، نقشونگارهای روی قالی پازیریک نشان میدهد که پارتها و مادها بافندگان قالی پازیریک بودهاند؛ نه پارسها (هخامنشیان)!»
ژوله در بند دیگری کلیت اهداف پدیدآورندگان چنین کتابی را دارای ابهام میپندارد و از اینرو بیتوجهی به پژوهشها و دانستههای پیشین را شایسته نمیداند و با لحنی کنایهآمیز مینویسد: «پدیدآورندگان این کتاب برآنند تا با ارائه راهکار و متدهای آموزشی جدید، این هنروصنعت را در میان افراد علاقهمند گسترش دهند. با مطالعه راهکارها و متدهای آموزشی جدید و نوظهور از یک طرف، و اطلاعات جدید از مسایل فنی بافندگی که حاصل ساعتها، روزها و بلکه ماهها تلاش کارشناسان بنیاد برکت برای کسب آنهاست -و گویی تا به امروز هیچکس نتوانسته بود بر آنها وقوف یابد- باید منتظر تحولات نوظهور در فرش ایران و نظام آموزشی آن باشیم!»
در این کتاب به ۸ مشکل کلان در بافت فرش ایرانی اشاره شده است که ژوله چنین مینویسد: «با خواندن این کتاب متوجه میشویم که از میان ۸ مشکل کلانِ کشف شده فرش ایران توسط کارشناسان بنیاد برکت، اولین مشکل، عدم تنوع رنگ و نقش است. آیا میدانستید علت این مشکل چیست؟ کارشناسان بنیاد برکت جواب آن را هم برای جامعه میلیونی فرش ایران کشف کردهاند: محدویتهای فنی بافت!
بله درست متوجه شدید؛ محدودیتهای فنی بافت، علت اصلیِ عدم تنوع رنگ و نقش فرش ایران است!
یکی دیگر از مشکلات کلان فرش ایران نیز عدم حضور یک نقشهخوان در مراحل بافت است!
همچنین نقصها و محدویتهای فنی دارهای قالی از دیگر مشکلات کلان فرشبافی ایران است و شگفتانگیزترین کشف کارشناسان بنیاد برکت در میان مشکلات کلان فرش ایران، عدم تولید پرتیراژ و سریع نقشها و اندازههای عمومی و خالص است! بله! عبارت آخر را درست خواندید: اندازههای عمومی و خالص!»
ژوله در بخش دیگری از نقد خود با اشاره به تکراری و قدیمیبودن بخشهایی از کتاب، برداشت از کتابهای آموزش قالیبافی در هنرستانهای فرش در دهه شصت را زیبنده نمیشمارد و به ویژه صفحات ۲۱ تا ۵۵ کتاب را در تعارض با ادعای روشها و شیوههای جدید آموزش قالیبافی میداند.
وی به اشکالات متعدد علمی و فنی در بخشهای مرتبط با ساختار و شیوه بافت نیز اشاره میکند و برای نمونه مینویسد: «شاید فقط یک اشتباه لُپی بوده که پیش از این گفته و نوشتهاند فرش دو پود دارد! کشف کارشناسان بنیاد برکت آنگونه که در صفحه ۵۲ کتاب اشاره شده این است که قالی سه پود دارد و پود سوم به نام پود متوسط، مخصوص فرشهای تُرکیِ تخت است!
از سوی دیگر شاید این ادعا که باید بعد از هر رج بافت، پود نازک داد عبث و بیهوده بوده است! زیرا در این کتاب گفته شده است که بعد هر رج، اول یک پود ضخیم میدهند و بعد به امان خدا رهایش میکنند! بعد دو سه رج میبافند، سپس یک بار پود نازک میدهند. خلاصه کلام: پود نازک بعد از دو یا سه رج، یکبار کشیده میشود!
در همین راستا احتمالاً خیلی بیراه گفتهاند که چندچین یک پود بَد است. خیلی هم خوب است. این موضوع را می توان در صفحه ۵۱ کتاب خواند و آموخت.»
ژوله در بخش دیگری از نقد خود به تقسیمبندیها و آموزههای کتاب درباره طرح و نقش فرش دستباف میپردازد و مینویسد:
«کارشناسان فرش در بنیاد برکت هیچ تفاوتی بین طرح و نقش قائل نیستند. از این رو به ما میآموزند که هم لچکترنج و هم گل شاهعباسی هر دو طرح هستند! همچنین بُته و اسلیمی به اشتباه نقش گفته شدهاند و هر دو طرح هستند! و نیز این که بتهجقه یکی از انواع طرحهای بُتهای است!
طرح شکارگاه نیز به معنای طرحی نیست که در آن افراد مختلف، سواره و پیاده و هر یک با وسیلهای نظیر تیر و کمان ، گُرز، نیزه و… در حال شکار حیوانی هستند، بلکه احتمالاً چنین طرحی را جنگلی مینامند و لابد به شکار حیوان توسط انسان هم گرفتوگیر میگویند! چرا که در این کتاب نوشته شده به طرحی که در آن حیوانات وحشی به شکار حیوانات دیگر مشغول باشند، شکارگاهی گفته میشود!»
ژوله در نمونهای دیگر به ابهام در تفاوت گذاردن بین طرحهای هندسی و طرحهای ایلی و عشایری میپردازد و نیز در نثری کنایهآمیز مینویسد: «نمیدانم چرا فکر میکنم که کشفیات حیرتانگیز کارشناسان فرش بنیاد برکت درباره طبقهبندی طرحهای فرش و نامگذاری آنها را در کتابی که احتمالاً سال ۵۲ یا ۵۳ چاپ شده خواندهام؛ اما اسم آن کتاب یادم نمیآید. اصلاً یادم نمیآید!»
او در بخش دیگری از نقد خود ماجرای تولید فرش در جزیره هرمز با هدف تأمین نیروی ماهر برای بافت انبوه و سرعت بالا به عنوان نمونه و الگو را نیز نقد میکند و با «بینظیر»! خواندن آن خواستار تأمل بیشتر در این زمینه میشود.
بخش پایانی نقد این پژوهشگر فرش نیز به استفاده مکرر از تصویر فرشهای ماشینی (حتی روی جلد) در کتاب مختص فرش دستباف (!) میپردازد و مینویسد: «اشتباه نکنید! فرش روی جلد کتاب که آنگونه لوله شده اصلاً فرش ماشینی نیست! حداقل اطمینان داشته باشید که سه فرش صفحه ۲۰ با آن شیرازهها و… ابداً ماشینی نیستند! بالای عکس مذکور هم اصلاً شبیه قالیهای ماشینی آویزان شده در فروشگاههای فرش ماشینی نیست. نه! اصلاً نیست!»
و در خاتمه: با خواندن این کتاب به هیچ وجه احساس نکنید که به شعورتان توهین شده است!
| TORREH.net |پایان پیام