بسیاری از شهرهای کشورمان بیکمترین قرابتی با پیشینه هویتی، فرهنگی و هنری خود توسعه فیزیکی یافتهاند و عناصر سازنده منظر عمومی شهر (خیابانها، میدانها، ساختمانها، بوستانها و...) با آن پیشینه همسو نیستند. به بیان دیگر نمادهای فرهنگی و هنری هر اقلیم در سیمای شهری به درستی تجلی نیافته است.
| TORREH.net |حالا که چهرههای تازهای بر صندلیهای شورای شهر پایتخت و دیگر شهرهای این سرزمین تکیه زدهاند و شهرداران تازه نیز یکبهیک کار خود را آغاز میکنند، از ایشان بخواهیم که فرهنگ و هنر را از یاد نبرند.
بسیاری از شهرهای کشورمان بیکمترین قرابتی با پیشینه هویتی، فرهنگی و هنری خود توسعه فیزیکی یافتهاند و عناصر سازنده منظر عمومی شهر (خیابانها، میدانها، ساختمانها، بوستانها و…) با آن پیشینه همسو نیستند. به بیان دیگر نمادهای فرهنگی و هنری هر اقلیم در سیمای شهری به درستی تجلی نیافته است.
تردیدی نیست که جانمایی نشانههای هویت فرهنگی ایران زمین و هنرها و خردهفرهنگهایش در منظر شهری، میتواند مقوم شناسنامه این سرزمین در منظر گردشگران باشد و تقویت این نشانهها سیمای شهرها را از یک هویت فرهنگی غنی برخوردار خواهد کرد.
مثالها برای تبیین این منظور فراواناند اما از حوزه تخصصی خود «فرش دستباف ایران» نمونه میآورم که میتواند با کارکردهای متفاوتی زینتبخش مناظر شهری شود.
برای نمونه مفهوم «باغ ایرانی» که در بسیاری از مناطق کشور حضور و بروز داشته و نمونههای فاخری از آن همچون باغ فین کاشان و باغ شازده ماهان را میتوان فهرست کرد، مفهومی است که بر فرش ایرانی هم تجلی داشته است و امروز هم در طراحی پارکها و بوستانها میتواند مبنای عمل تصمیمگیران و مجریان شهرداریها باشد.
دو سال پیش به شهرداری پیشین پایتخت پیشنهاد شد که یکی از بوستانهای در شرف بهرهبرداری را نامی فرشی بنهند و نه تنها در طراحی آن شیوه مرسوم باغهای ایرانی مدنظر قرار گیرد، بلکه با همکاری مرکز ملی فرش ایران فضاهای تخصصی فرش هم در آن جانمایی شوند. از ایجاد کتابخانه تخصصی فرش تا کارگاه طرح و رنگ و بافت، نمایش فرایند تولید فرش و گالریهای مرتبط هنری و… که البته این پیشنهاد فرجام مناسبی نیافت.
در نمونهای دیگر، پیشنهاد شد که یکی از ایستگاههای در شرف راهاندازی مترو تهران نامی فرشی بیابد و در تزیین و چیدمان آن از عناصر تزیینی و نقشمایههای غنی فرش ایران استفاده شود. حتی در تعامل با مدیرعامل مترو پایتخت، آمادگی کامل مرکز ملی فرش ایران برای همکاری در این پروژه و ایجاد سیمایی شایسته در ایستگاه موردنظر اعلام شد: اما این پیشنهاد نیز نافرجام ماند.
استفاده از دار و ابزار و نمادهای قالیبافی در منظر شهری نیز نمونهای دیگر و دمدستی است که در برخی از شهرها جستهوگریخته رخ نموده است؛ اما میتواند سامان بهتر و گستردهتری بیابد. ایجاد میدانی با طرحهای مشهور فرش در مود خراسان جنوبی، قرار دادن ابزار قالیبافی در میدانهای شهرکرد، نصب دفتین قالیبافی در یکی از میدانهای اراک یا در نمونهای شاخصتر و ماندگارتر، ایجاد فرش سنگی در میدان ایپک تبریز نمونههایی در این حوزه هستند.
گاه نیز استفادههایی مقطعی و کوتاهمدت از فرش و نقشمایههایش در تزیین سیمای شهر شده است که نورپردازی روی کورههای آجرپزی اطراف مشهد یا چیدمانی فرشی در ایام نوروز در بسیاری از شهرها نمونههایی ازایندست هستند اما به یقین این ناخنک زدنها کافی نیستند.
در دنیای کنونی که دیپلماسی هنری کارکردی فراتر از حوزههای سیاسی و نظامی یافته و پیامرسانیهایی از جنس فرهنگ و هنر ارتباط بیشتری با افکار عمومی برقرار میکنند، شایسته است تا بیش از اینها بر پیشینه و داشتههای فرهنگی و هنری خود تکیه کنیم.
حمید کارگر
رییس مرکز ملی فرش ایران
| TORREH.net | پایان پیام
1 دیدگاه
باسلام
سـعدی با فصاحت و ایجاز تمام می گوید:خردمند کسی است که وقتی زبان به سخن می گشاید که گفتارش حکمت آموز باشد،و وقتی دست به سوی غذا مـی برد که خوردنش مایه خرسندی باشد .
تبلیغات هنری برای فرش توسط افراد متخصص و با حمایت مسئولین هر استان از ضروریات و نیازمندی های فرش است . و جناب دکتر کارگر بحق این موضوع را بیان فرمودند .
دقت و تیز بینی اهل فن و همکاری و همیاری نهادهای مسئول می تواند از دوباره کاری و صرف هزینه های بی مورد بکاهد . لذا می طلبد از هنرمندان و صاحبنظران در استانهای مختلف برای ایجاد و خلق نمادهای فرهنگی و هنری هر اقلیم در سیمای شهری خویش دلسوزانه قدم بردارند .
چنین موضوع مهمی که تبعات فرهنگی و اقتصادی در پی خواهد داشت ، نیاز به حمایت و همدلی و صد البته صرف هزینه دیگر ارگانها و سازمانها را دارد که با درایت مرکز ملی فرش انشاءالله بتدریج شاهد آن خواهیم بود .
با سپاس