دسته بندی : کتیبه20/06/20

خردادماه ۱۳۵۲ است. پیشکار دارایی استان کرمان برای سرکشی به وضع دارایی بخش شهداد و حوزه مالیاتی گلبافت راهی آن منطقه در ۲۴۰ کیلومتری جنوب‌شرقی کرمان می‌شود. او که عزیز الدین نام دارد، به هنگام بازگشت به دهات کوهپایه حومه کرمان سر می‌زند که شغل اصلی مردمش قالی‌بافی است و از دیدن فقر و فاقه آنان حیرت می‌کند.

نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net |گزارش دلسوزانه پیشکار دارایی کرمان پای نخست‌وزیر را به بهبود وضعیت قالی‌بافان در کرمان کشاند.


خردادماه ۱۳۵۲ است. پیشکار دارایی استان کرمان برای سرکشی به وضع دارایی بخش شهداد و حوزه مالیاتی گلبافت راهی آن منطقه در ۲۴۰ کیلومتری جنوب‌شرقی کرمان می‌شود. او که عزیز الدین نام دارد، به هنگام بازگشت به دهات کوهپایه حومه کرمان سر می‌زند که شغل اصلی مردمش قالی‌بافی است و از دیدن فقر و فاقه آنان حیرت می‌کند.
آن‌چنان‌که خود می‌نویسد، وظیفه وجدانی، میهنی و ملی‌اش وادارش می‌کند که دیده‌ها و شنیده‌ها را به وزیر دارایی اطلاع دهد.
عزیز الدین در گزارش خود به جمشید آموزگار که آن سال‌ها وزیر دارایی بود از «اربابان» شکوه و شکایت دارد که در کمال قدرت بر مردم ستم‌دیده آن‌جا حکومت می‌کنند و مانند زالو بر پیکر بی‌جان و بی‌رمق طبقه قالی‌باف چسبیده و خون آنان را می‌مکند. «اربابان قالی» کارگران را از بچه‌های ۶ یا ۷ ساله تا پیرمردان و پیرزنان ۶۰ یا ۷۰ ساله به معنای واقعی کلمه استثمار کرده و از گرده آنان روزی ۱۱ تا ۱۲ ساعت کار طاقت فرسای فرش‌بافی می‌کشند.
او گزارش می‌دهد که «اربابان قالی به آنان برای بافت بهترین و مرغوب‌ترین نوع قالی کرمان (۱۰۰ جفت) که در بازار مترمربعی ۱۵۰۰۰ ریال می‌فروشند فقط مترمربعی ۳۰۰۰ ریال و برای قالی ۹۰ جفت به ارزش متری ۹۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ ریال متری ۲۰۰۰ ریال و قالی ۸۰ جفت به ارزش متری ۷۰۰۰ تا ۸۰۰۰ ریال متری فقط ۱۲۰۰ ریال اجرت می‌پردازند که بنا به اظهار جملگی کارگران حد متوسط دستمزد روزانه آنان در مقابل ۱۱ تا ۱۲ ساعت کا روزانه که محققاً همراه با نابینایی چشم، دولا شدن قد، نحیف و رنجور شدن جسم و بالاخره کشتن روح می‌باشد، در فصل تابستان به علت اقتضای فصل بین ۴۰ تا ۵۰ ریال و در زمستان ها بین ۲۵ تا ۳۰ ریال است.»
پیشکار دارایی استان کرمان همچنین گزارش می‌دهد که «در این سفر کارگری را دیدم که با این دستمزد ناچیز عائله سنگینی را با وضع رقت باری اداره می‌کرد و با کمال تأسف و با عرض پوزش، پوشش درستی برای ستر عورت نداشت.»
او این را هم می‌نویسد که اربابان قالی –که استثمارگران عصر انقلاب مقدس ایران می‌نامدشان- به هیچ وجه سهمی از درآمد سرشار خود را به‌عنوان مالیات به خزانه دولت نپرداخته یا اگر پرداخته‌اند مبلغ آن بسیار ناچیز و به مصداق قطره در برابر اقیانوس بوده است.
عزیز الدین در این گزارش نوشته است که اطمینان دارد که خاطر خطیر اعلی حضرت همایون شاهنشاه آریامهر از آنچه در آن گوشه از خاک میهن می‌گذرد بی‌اطلاع است و از این رو واجب دانسته که این گزارش را تنظیم کند.
این گزارش طی دو روز از وزارت دارایی به نخست‌وزیری می‌رسد و امیرعباس هویدا با قید «خیلی فوری» و «محرمانه»، تیمسار علی محمد روحانی را مأمور می‌کند به اینکه «نماینده‌ای برود به محل و اطراف آن منطقه و گزارشی برای اینجانب تهیه کند. به طور محرمانه برود و شخص مورد اطمینان باشد.»
حدود ۳ هفته بعد، تیمسار روحانی گزارش خود را به نخست‌وزیر تسلیم می کند. روحانی در این گزارش نوشته است که دو نفر را (سرتیپ ملک‌پور و سرتیپ طالب‌زاده) به طور ناشناس اعزام کرده است تا یک نفر قسمت شرقی و دیگری قسمت غربی استان را بازدید کنند. بازرسان گزارش پیشکار دارایی را تأیید کرده‌اند با این توضیح که «در نیمه خاوری کرمان و نیمه باختری وضع کارگران قالی‌باف یکسان نیست» و قسمت باختری که شامل شهرهای رفسنجان و سیرجان و زرند می‌شود شرایط بهتری دارد، ولی قسمت خاوری جز ۴۲ کیلومتر آسفالت سرد، هیچ راه آسفالت دیگری ندارد و دسترسی‌های مردم به شهر کرمان اندک است.
در گزارش روحانی آمده است که «قالی‌بافان در دهات دو صورت دارند. یک عده با سرمایه خود کار می‌کنند و موجودی‌باف نامیده می‌شوند. یک عده طرف معامله با تجار عمده فرش و به‌صورت دستمزدی عمل می‌کنند و این عده هستند که مورد استثمار قرار می گیرند.» البته به گروهی از دستمزدبافان هم اشاره شده است که برای شرکت فرش یا شرکت تعاونی روستایی کار می‌کنند و شرایط بهتری دارند.
این گزارش بر استثمار کارگران قالی‌باف و عدم رعایت انصاف و عدالت تأکید می کند و می‌نویسد: «به کارگران قالی‌باف که به‌صورت دستمزدی عمل می‌کنند همه‌گونه اجحاف از طرف تجار و صادرکنندگان می‌شود. مزد کم، اهمیت ندادن به بهداشت، بی‌تفاوت بودن در مورد به کار بردن اطفال خردسال برای بافتن فرش و غیره.»
این گزارش با توصیف مشکلات موجود به تحول ایجاد شده در آن سال‌ها به‌ویژه از سال ۴۷ به بعد هم اشاره دارد و ازجمله می‌نویسد: «در تیرماه سال ۴۸ در یک روز تعداد ۴۴ کارگاه متمرکز افتتاح شد و امروز شرکت فرش کرمان و ماهان تمام این نکات را به وجه چشمگیر و قابل تقدیری پیاده نموده است. سایر کارفرمایان عمده فرش کرمان مانند آقایان احمد و علی ارجمند، محمدعلی و خلیل رشید فرخی، برادران اژدرری و هشت کارفرمای دیگر تحت فشار استاندار وقت و سایر مسئولان به ایجاد کارگاه‌های متمرکز و بیمه کارگران پرداخته‌اند».
نخست‌وزیر با خواندن این گزارش، صفی اصفیا که وزیر مشاور بوده است را به مذاکره فرامی‌خواند و چند روز پس از آن سه وزارتخانه مرتبط با این موضوع (وزارت اقتصاد و شرکت فرش، وزارت تعاون و امور روستاها، وزارت کار و امور اجتماعی) مأموریت می‌یابند هر یک به سهم خود به حل مشکل بپردازند.
گزارش‌هایی که پس از آن از وزارتخانه‌ها به نخست‌وزیری می‌رسد نشان از آن دارد که مشکلات تا حد زیادی برطرف شده‌اند و عزمی جدی برای رفع دشواری‌ها رقم خورده است. تلاش در تأمین مواد اولیه و ابزار کار با قیمت مناسب، تأمین بازار مناسب برای فروش قالی‌ها بدون واسطه‌ها، بهداشتی کردن کارگاه‌ها و ایجاد کارگاه‌های متمرکز و… ازجمله این اقدامات است و مهم‌تر از همه دستورالعمل‌های سخت و  مؤکد در جلوگیری از کار اطفال کمتر از ۱۲ سال در کارگاه‌های قالی‌بافی و شمول مقررات بیمه‌های اجتماعی برای قالی‌بافان.


نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code