پرواز قالی بر فراز زمین نه افسانهای مربوط به داستانهای هزارویکشب که رویای ملتی است که قرن از پس قرن، هر تکه از هنر بزرگ سرزمینش را لابهلای تاروپود آنجا داد تا به پروازش درآورد و به پرواز درآمد.
برچسب ها
فرش - قالی - قالی پرنده - ویژه| TORREH.net |
محبوبه موسوی
داستاننویس
«ناخدا گفت: ای ساکنان کشتی! بدانید که باد مخالف بر ما وزیده و ما را از کوه بِدَر کرده و رهنمون قدَر ما را به کوه بوزینگان کشانیده و هیچکس بدان مکان سالم نتواند رفت؛ چنانکه میدانیم همگی هلاک خواهیم شد. پس هنوز ناخدا را سخن به سرانجام نرسیده بود که بوزینگان حاضر آمدند و دور کشتی بگرفتند و آنها مانند ملخ در کشتی و خارج از کشتی پیاده شدند…»
(شب پانصدوچهلوششم. حکایت سفر سندباد بحری از مجموعه حکایات هزارویکشب. عبداللطیف طسوجی تبریزی. نشر قلم مکنون. ۹۳)
در بلبشوی تهران، ترافیک، تاریکی- اگر تاریکی را معادل مناسب آلودگی بدانیم- دوستی میگفت که خواب دیده خودش با گروهی آشنا و ناآشنا روی قالیهای پرندهای نشستهاند تا به پرواز درآیند، قالیها روی زمین سر میخوردهاند؛ اما قادر نبودهاند از زمین بلند شوند و بوقبوق ماشینهای پشتسرشان منظره عجیبی را در خواب رقم زده بود. خواب آن دوست مرا برد به این حکایت سندباد بحری از داستانهای هزارویکشب و لشکر ماشینها چون لشکر بوزینگان که چشم دیدن قالی را فراز سرشان نداشتهاند.
فکر میکنم اگر انسان به قصد پرواز سراغ اختراع هواپیما و موشک و انواع سفینههای فضایی نمیرفت و برای ایجاد ارتباطات نیز سراغ اختراع تلفن و فاکس و اینترنت، شاید در نقطهای به جایی میرسید که همان طرح قالیهای پرنده را به هر دو منظور ارتباطی و پرواز توسعه دهد. در آن صورت زندگی انسان امروزی شاید هم خالیتر از دود و دم و فلز بود و هم فانتزیتر. هر چه بود با حالا متفاوت بود. چون وقتی آدم روی قالی نشسته و به پرواز درآید نگاهش نسبت به زمین زیر پایش با وقتیکه در هواپیما نشسته فرق میکند. همینطور وقتی قرار است با قالی به دیدن یار یا دوست دیرینی برود باز هم با سفری متفاوت به او خواهد رسید و شاید در طرح توسعه قالی پرنده راهکاری به ذهن خلاق انسان میرسید که میتوانست زمان را نیز مثل مکان درنوردد و همزمان در چند شهر و نقطه جغرافیا حضور داشته باشد.
از وقتی آدمها رویایشان را محدود به زمین کردند و سرعت را در زمین جستند، رویای سوار شدن بر قالیهای پرنده را برای همیشه از دست دادند. قالی پرنده فقط وسیله حملونقل نیست و نه فقط ابزاری برای تغییر چشمانداز -کاری که بالنهای تفریحی و انواع تلهکابینها در عصر حاضر میکنند- آنها قبل از اینکه پرندهای برای پرواز باشند فرشاند با تمام بار معنایی لغت فرش، گسترانیده بر زمین، زمینی که بستر حیات است و از باغ و بستانش سبز است؛ پس در این رویا فرشها به آسمان فراز شدهاند تا زیبایی زمین را به آسمان بکشانند؛ فرشها حامل باغهای زمیناند. قالی ایرانی تجلی باغ ایرانی است. گلهای ریزودرشت کنارههای فرش که جابهجا در گوشه و کنار خجولانه شکفتهاند. مرکز باغ با آن حوض هندسی هر دم متواترش که در هر توالی دنیایی از گلهای ریزودرشت را به رویمان میگشاید. گلهای ختمی و اطلسی و پیچک و چندین و چند گل دیگر که حالا از آنها فقط طرح روی قالیشان را میشناسیم چون در زمینی که انسان روزبهروز عرصه را بر گیاه و جانور تنگتر میکند از بین رفتهاند. حتی از خود باغ ایرانی هم حالا چندان اثری نمانده است مگر در شهرهای بکرِ مرکز و کویر ایران هنوز تکوتوک آثاری از این باغها باشد.
قالی ایرانی اما این باغها را به پرواز درمیآورد و شهربهشهر و کشوربهکشور، مرزها را درمینوردد تا زندگی جاری در پس تکتک رشتههای تاروپودش را به جهان نشان دهد. مگر نه این است که هر ملتی با فرهنگش زنده است پس تبلور قرنها صبوری بافندگان قالی در لابهلای این رشتهها خود مینمایاند.
طرح قالی ایرانی فقط تصویر باغ نیست، بلکه نمایی کلی از معماری ایرانی هم هست؛ طرح طاقها و گنبدها، کاسه کجها و جناغیها یا تزیینات معماری مثل خمسه، اسلیمی و شمسه و… همهوهمه در فرش نشستهاند و با آن به پرواز درمیآیند تا سر از همه نقاط جهان دربیاورند.
پرواز قالی بر فراز زمین نه افسانهای مربوط به داستانهای هزارویکشب که رویای ملتی است که قرن از پس قرن، هر تکه از هنر بزرگ سرزمینش را لابهلای تاروپود آنجا داد تا به پروازش درآورد و به پرواز درآمد. فرش ایرانی در همهجا پرواز میکند و رویا و هنر بافندگانش را با خود به اهتزاز درمیآرود. پرواز قالیهای ایرانی را باور میکنیم و ارجش مینهیم.
این یادداشت در شماره ۱۴ طره منتشر شده است.
| TORREH.net |پایان پیام