دسته بندی : حاج مقصود فراش17/08/31

در ستایش دانش‌آموختگانی که اجدادشان در کار فرش نبوده‌اند / این هفته قسمت شد سری به نمایشگاه فرش تهران بزنم. بی‌اغراق همه ۲۶ دوره این نمایشگاه ر دیده‌ام. قبل‌ترها همه یک هفته رِ تهران می‌ماندم و از این فرصت برای دیدوبازدید هم‌صنفی‌ها و رفقا استفاده می‌کردم.

نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net | حاج مقصود فراش تقدیم می‌کند: ژن خوب
در ستایش دانش‌آموختگانی که اجدادشان در کار فرش نبوده‌اند


این هفته قسمت شد سری به نمایشگاه فرش تهران بزنم. بی‌اغراق همه ۲۶ دوره این نمایشگاه ر دیده‌ام. قبل‌ترها همه یک هفته رِ تهران می‌ماندم و از این فرصت برای دیدوبازدید هم‌صنفی‌ها و رفقا استفاده می‌کردم. هم‌چین بفهمی‌نفهمی چار تا فرش هم خریدوفروش می‌کردیم و نبض بازار هم می‌آمد دستمان؛ اما چندساله که فقط سر می‌زنم به نمایشگاه. امسال هم دو روز بیشتر تهران نبودم؛ یعنی بیشتر از دو روز دیگه دل‌ودماغش رِ نداشتم. از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون این بی‌رغبتی دو علت داره: یکی آب‌وهوا و ترافیک ناجور تهرون که هر سال باید بگیم دریغ از پارسال یکی هم آیه یأس خواندن همکارای ما که بیشتر از دو روز باهاشان هم‌صحبت بشی افسردگی می‌گیری. به قول امروزی‌ها دپرس شدن رو شاخشه! بیشترشان دارن از نابودی فرش و کسادی بازار و دشت نکردن و… می‌نالن!
حالا دردسرتان ندم. ماخوام از دستلافی که امسال تو نمایشگاه داشتم بنویسم. امسال سری زدم به بخشی که برای دانش‌آموخته‌های رشته فرش ترتیب داده بودن. انگاری بخشی از سالن ۵ نمایشگاه رِ مجانى داده بودن به جوونهایی که درس فرش خواندن و حالا وارد تولید و تجارت فرش شده بودن. الحق‌والانصاف که دم همگی‌شان گرم. تا حالا ترنج جانم چند باری از هم‌کلاسی‌ها و دوستاش گفته بود که هر چقدر بازار اونا رِ پس می‌زنه و بازاری‌ها بین خودشان راهشان نمی‌دن بازم اینا با سماجت و پشتکار دارن راه خودشان رِ باز می‌کنن ولی تصورم چیز دیگه‌ای بود؛ یعنی فکر نمی‌کردم تونسته باشن کاری پیش ببرن.
خب من همیشه بچه‌هام رِ نصیحت کرده بودم که بازار بی‌‎رحمه و نخودی و غیرخودی رِ زود زمین‌گیر می‌کنه. این سال‌ها که ترنج هم درس فرش می‌خونه زیاد نصیحتش کردم که فکر نکن پشت میز درس و مدرسه استادکار فرش می‌شی. تا خاک فرش نخوری و جاروکش حجره نباشی ول معطلی. اصلاً قبلاً نوشته بودم که این طفلکی‌ها دانش آموخته‌های فرش اگر قرار باشه جایزه اسکار بگیرن باید برای بازی تو فیلم «سکوت بره‌ها» باشه!
اما تو این نمایشگاه دیدم این جوونها همچین هم طفلکی نیستن و بعضی‌هاشان تونستن سری توی سرها در بیارن و حریف بطلبن. توی طراحی با طرح‌های نو و ابتکاری‌شان، توی بافت با دستبافته‌های مرغوب و عالی‌شان، توی رنگرزی با رنگ‌های گیاهی باکیفیتشان، توی نوآوری با خلاقیت‌های جالبشان، خلاصه گل کاشته بودن.
رفتم با بعضی‌هاشان سر صحبت رِ باز کردم و اختلاط کردیم. خواستم ببینم کس و کارشان تو کار فرش بوده یا نه. خواستم ببینم از نسل فرش هستن یا یهویی وارد درس‌ومشق فرشی شدن و حالا کسب‌وکار فرش رِ انتخاب کردن. برام جالب بود که سابقه خانوادگی تو کار فرش نداشتن!
بس که ما فرشی‌ها هر کدوممان پز دادیم که چند نسله تو کار فرشیم، باورمان شده که ژن فرشی رِ فقط ما داریم و دیگران از این ژن خوب بهره‌ای نبردن. خود حقیر از آقای خدابیامرزم و از آقابزرگم مرحوم خان نائب فراش کم مایه نذاشتم. اصلاً ما فرشی‌ها هر وقت بهمان می‌گن رزومه خودمان رِ بگیم اول باید اشاره کنیم که چند نسله تو کار فرشیم. به کسی هم رخصت نمیدیم که بهمان بگه: «گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟»

خون من ناب و ژنم بر عرش است
ز همین روست که کارم فرش است

حالا بماند که چقدر نام نیک آن خدابیامرزها رِ خراب کردیم و یاد نداشتیم میراث اونا ر حفظ کنیم؛ اما فخر فروختن و پز دادنمان سرجاشه. طرف می‌گفت: افسوس که به حرف پدرم گوش نکردم! پرسیدند: مگر پدرت چه ‌می‌گفت؟ جواب داد: «عرض کردم که گوش نکردم که بدانم چه‌ می‌گفت!»
غرض اینکه تو نمایشگاه دیدم اونایی که ژن خوب و مرغوب فرشی نداشتن هم آستین بالا زدن و دارن توی فرش عرض‌اندام می‌کنن. اگه بچه‌های ما فرشی‌ها به پشتوانه تجربه قدیمی و بنیه مالی خوب و روابط بین صنفی جای پای محکمی دارن، این بچه‌های تازه‌وارد بدون خدم‌وحشم و امکانات وارد گود رقابت شدن و دست‌مریزاد دارن به قول معروف مسلمانی ر از خودشان دارند نه ارثی.
می‌خوام بهشان مثل اون فیلمه که به «سمیه» می‌گفت نرو بگم که: «حالا که اومدین تو کار فرش بیرون نرین! اگه برین نمی‌گن تلاشش رِ نکرده بود، نمی‌گن پول‌وپله و سرمایه نداشت، نمی‌گن حمایت و پشتوانه نداشت،… می‌گن ژن خوب نداشت!»


نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net |پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code