فرشبافی را رسمی و قانونی به خارج از مرزها ببریم! بیایید تکنیکها و مهارتهای فرشبافی خود را به آن سوی مرزها ببریم! بیایید مزیت ویژه کشورمان در فنون بافت و مرمت را در اختیار دیگران قرار دهیم! ! بیایید راز و رمز طراحی و رنگرزی فرش ایران را پیشکش رقبا کنیم! بیایید پولی دریافت کنیم و فرش را به دیگران بیاموزیم! بیایید در خارج از مرزهای خودمان آموزشگاهی برای فرش راه بیندازیم!
برچسب ها
آموزش فرش - شرکت سهامی فرش ایران - قطر - مجید محمدپناه - مدرسه فرش - ویژه| TORREH.net | فرشبافی را رسمی و قانونی به خارج از مرزها ببریم!
بیایید تکنیکها و مهارتهای فرشبافی خود را به آن سوی مرزها ببریم! بیایید مزیت ویژه کشورمان در فنون بافت و مرمت را در اختیار دیگران قرار دهیم! بیایید راز و رمز طراحی و رنگرزی فرش ایران را پیشکش رقبا کنیم! بیایید پولی دریافت کنیم و فرش را به دیگران بیاموزیم! بیایید در خارج از مرزهای خودمان آموزشگاهی برای فرش راه بیندازیم!
بد است؟ اشکالی دارد؟ به فرش ایران آسیبی می رساند؟
این نوشتار را بخوانید تا ماجرا را دریابید:
حالا دیگر چند سالی هست که دغدغههای دلسوزان فرش ایران در بیمهریهای انجام شده با «شرکت سهامی فرش ایران» به حسرت و دردی کهنه تبدیل شده است. شرکتی که با بیش از ۸۰ سال پیشینه در تولید و تجارت فرش ایران به بهانه خصوصیسازی به ثمن بخس به خریداری فاقد اهلیت واگذار شد!
یک بار دیگر به این قیود دقت کنید:
«به بهانه خصوصیسازی»؛ «به ثمن بخس»؛ «به خریدار بدون اهلیت»
اما فاجعه بالاتر از اینها رخ نمود: کسی شرکت فرش را نخرید بلکه واگذار شد! شرکت سهامی فرش ایران به عنوان رد دیون دولت به بانک تجارت واگذار شد تا بانک از این خرسند شود که مطالبات خود از دولت را به این شیوه وصول کرده است.
این ضربات پیاپی بر پیکر یکی از نمادهای شاخص فرش دستباف ایران تداوم یافت و هر روز خبر ناراحتکننده دیگری از راه میرسید. دستبهدست شدن شرکت از بانک تجارت به موسسه ملل از یکسو، انتصاب مدیری که پیشینه و قرابت خاصی با فرش ایران نداشته از دیگر سو و فروش برخی از ساختمانها و داراییهای کهن شرکت، اخبار دلسردکننده دیگری بودند که از راه رسیدند و بیش از همه وقتی سخن از فروش و تخریب زودهنگام فروشگاه کهنسال شرکت سهامی فرش در خیابان فردوسی -که خود نمادی دیرین و شهیر در دهههای اخیر برای فرش ایران بدل شده است- به میان آمد، فعالان فرش ایران این میراث کهن را از دست رفته دیدند و دل از آن شستند.
اما انگار باید منتظر ضربه آخر میماندیم. این بار نه به شرکت سهامی فرش ایران که به حیثیت خود فرش ایران!
این روزها در بازار فرش و در میان فعالان این حوزه خبری دستبهدست میچرخد که گویا در سفر اخیر مدیرعامل موسسه ملل و مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران به قطر، در کنار مذاکره برای بافت فرشی بزرگ پارچه، برای ساخت مدرسه فرش در قطر نیز توافق شده است.
این گزاره را هم بار دیگر بخوانید: ساخت مدرسه فرش ایرانی در قطر!
بله. به همین آسانی، شفافیت و دردآوری!
از مدیر ناآشنا با فرش بعید نیست که با چنین سیاست و تصمیمی تیشه به ریشه فرش ایرانی بزند و اندک آبرو و اعتبار شرکت سهامی فرش را نیز زیر پا بگذارد. او نمیداند با آموزش فرش ایران و سبک و شیوههای تولید آن به دیگران –آن هم به صورت رسمی و در قالب آموزشگاهی نام و نشاندار- چه تحفهای را پیشکش رقبای ایران میکند؛ اما اهل فرش و پیشکسوتان آن شرکت در چه کارند؟ جامعه فرش چرا به زمزمه پنهانی این خبر بسنده کرده و فریاد برنمیآورند؟
ظاهر موضوع برای غیرفرشیها عجیب نیست. یک مراوده برونمرزی رخ میدهد. یک بده بستان بینالمللی شکل میگیرد که میتواند مایه فخر و مباهات باشد. آوردهای اقتصادی نصیب یک شرکت خصوصی ایرانی میشود. پایگاهی برای فرش ایرانی در یک کشور عربی بنا نهاده میشود. خب! این که ایرادی ندارد و مایه تحسین است!
اما در سوی دیگر ماجرا آنان که ذرهای به فرش ایران دلبستگی داشته باشند، آنان که کمی برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم دلسوزی داشته باشند، آنان که اندکی به شمار فراوان هنرمندان و شاغلان هنر-صنعت فرش ایران بیندیشند، ماجرا را متفاوت میبینند: با این کار مزیت ویژه کشورمان را در تولید فرش دودستی تقدیم بیگانگان خواهیم کرد!
لابد خواهند گفت که قرار نیست هندیها و پاکستانیها و دیگر اتباع کشورهایی که در قطر آمدوشد دارند فراگیران چنین آموزشگاهی باشند که میپرسیم: تضمینی هم هست؟!
لابد خواهند گفت که قرار نیست همه تکنیکها، فنون و مهارتهای فرش ایران را به آنان آموزش دهیم که میپرسیم: مگر میشود؟ مگر میشود بافت فرش را آموزش داد؛ اما از تکنیکهایش نگفت؟! میتوان مرمت و شستوشوی فرش را آموزش داد؛ اما از فنونش نگفت؟!
لابد خواهند گفت که در این شرایط سخت اقتصادی، این قرارداد میتواند صرفه اقتصادی مطلوبی برای شرکت سهامی فرش در پی داشته باشد که میپرسیم: به چه بهایی؟ به بهای زیر پا نهادن اعتبار و مزیت فرش ایران؟!
متولیان شرکت سهامی فرش ایران به گردانندگان طره پیام رساندند که تاکنون اتفاق بدی رخ نداده است. فعلاً مذاکرات اولیه انجام شده است و هنوز این موضوع به قطعیت نرسیده است. بنابراین لازم نیست از ماجرایی که هنوز نه به بار است و نه به دار چیزی بنویسید. ما هم درنگی کردیم تا بیهوده تنشی را به جامعه فرش تحمیل نکنیم؛ اما از یکسو در خبرگیریها و بررسیها دریافتیم که نه تنها سرفصل دروس نیز آماده شده است بلکه طرح ابتدایی بنای مدرسه نیز پیریزی شده است! و از سوی دیگر شایسته ندیدیم که تاخیر کنیم تا کار از کار بگذرد و بعد آیه یاس بخوانیم. از اینرو این یادداشت را مینویسیم تا ادای دین و انجام وظیفه کرده باشیم تا شاید به سهم خود مانع از این رخداد شویم که اگر هشدار ندهیم و جامعه فرش را آگاهی نبخشیم، شاید دیر شود و آب رفته به جوی بازنگردد.
و حالا خطابمان به مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران این است که اگر انذار نمیپذیرید و بر این خطا استوارید، باکی نیست! بهمنماه امسال این شرکت کهن ۸۴ ساله میشود. خجالت نکشید. به بهانه زادروزش توافق با قطریها را قطعی کنید و پتک افول و انحطاط را بر فرش ایران بکوبید. نگران نباشید. مگر در ضربات قبلی آب از آب تکان خورده است؟! پس «آخرین ضربه رو محکمتر بزن»!
| TORREH.net |پایان پیام
2 دیدگاه
با سلام
ضمن اینکه با بخش زیادی از مطلب فوق در رابطه با واگذاری شرکت فرش موافق هستم.
اما با اینکه تکنولوژی تولید فرش را به راحتی در اختیار بیگانگان قرار می دهیم موافق نیستم.به این دلیل که تولید فرش دستباف و فنون آن مطلب خیلی پیچیده ای نیست که کسی نتواند آن را بدست آورد .هر کشوری اراده کند در اندک زمانی با بکار گرفتن چند بافنده خوب و قالیشور خوب و….. به راحتی می تواند این فنون را یاد بگیرد.
سلام
جای تعجب نیست در زمان های گذشته بافت قالی ایرانی به ممالک دیگر رفت وقالی باف در زمان جنگ با عراق در البانی مقدار زیاد با نقوش تبریز و گره سیمتریک به مقدار زیاد بافته میشد و تجار اروپایی بنام تبریز بافت بفروش میرفت…
این دقدقه که حال قالی بافی به ممالک عربی هم برود جه مانعی دارد در حالی که رقابت با قالی ماشینی که خود ایران کارخانه های مجهزی دارند و در نمایشگاه هانور ار عزمت انها دیدن مینوان کرد….
قالی به عنوان تجارت در حال رکود عجیبی است و روز بروز هم بازار ان بد تر خواهد شد…
متاسفانه در ایران ستاد حل و فصل کردن قالی بدست کانونی مانند مرکز مللی فرش است که مدیران نا لایق و خود شیفته ای از انها مدیریت میکنند…
و نباید نگران شد چون اگر قالی را ارام بگذارند تا گوسفند هست و پشم به زندگی خود ادامه خواهد داد…