دسته بندی : بخش های طره - شماره 1 - کلگی13/06/14

1. گام‌نهادن در راه دشوار انتشار نشریه برای دست‌اندرکاران طره، واجبی کفایی بود؛ در درازای چهار سالی که در انتظار دریافت پروانۀ نشر بودیم، کمتر نشریۀ […]

1. گام‌نهادن در راه دشوار انتشار نشریه برای دست‌اندرکاران طره، واجبی کفایی بود؛ در درازای چهار سالی که در انتظار دریافت پروانۀ نشر بودیم، کمتر نشریۀ تخصصی را یافتیم که نگاهی همه‌سویه به این هنر دیرپای ایرانی داشته باشد. بنابراین، برآن شدیم که برپایۀ هنجارهایی که نیکو می‌دانیمشان گام در راه گذاریم، به این امید که گره‌ای از دشواری‌های فرش ایرانی بگشاییم.
مصرع
ای طرۀ پر بندت بگشاده گره‌ها را
از نویسنده‌ای نام‌آشنا شنیدم که برگزیدن نامی بد برای داستانی خوب و، وارونه‌اش، برگزیدن نامی خوب برای داستانی بد خیانت است، زیرا اولی از انتظارت می‌کاهد و دومی انتظارت را بالا می‌برد که سرانجامِ هر دو سرخوردگی است.
اگرچه تنها با معیار قراردادن نام یک پدیده نمی‌توان درباره‌اش داوری کرد، اما نام هر چیز پیشینۀ آن را می‌نمایاند و همچنین کلیدی است برای تأویل‌های ناگریزی که هر واژه ناخودآگاه به یاد می‌آورد. پس ما خواسته یا ناخواسته با نام طره داوری خواهیم شد.

طره را علامه دهخدا، کنارۀ هرچیزی، حاشیه، زلف، موی پیشانی، نقش‌ونگارجامه وحاشیۀ کتاب معنی کرده‌است. وجه‌تسمیه طره در طراحی فرش نیز برگرفته از معانی آن در ادبیات است: هرگاه لچک‌ها در کنارۀ فرش به یکدیگر بپوندند، طره به‌وجود می‌آید. به حاشیۀ باریک در برابر حاشیۀ پهن نیز طره می‌گویند.
2. برای دریافت پروانۀ انتشار نشریه باید پنج نام را به معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد پیشنهاد می‌دادیم؛ اگرچه طره نخستین نامی نبود که پیش‌نهادیم، اما از درخواست ما تا رخصت ارشاد، زمان چنان به درازا کشید که وقتی خبر دریافت پروانۀ انتشار رسید به واپسین چیزی که اندیشیدیم نامی بود که سرانجام با آن پروانه گرفته بودیم. به گمانم طره آخرین نام پیشنهادی بود و ما آن چهارتای دیگر را بیشتر می‌پسندیدیم، اما بخت طره بلندتر بود. آن را به فال نیک گرفتیم، زیرا برای گام‌نهادن در وادی پرخطرِ انجام کار فرهنگی و در زمانه‌ای که هر دم از آن بری می‌رسد اندکی قضا و قدری بودن آدمی را از آسیمه­ سری می­رهاند!
بیت
بگیر طرۀ مه‌چهره‌ای و قصه مخوان
که سعد و نحس ز تأثیر زهره و زحل است
3. فرش هنر بومی ایرانیان است و با همۀ دشواری‌هایی که تاکنون برای آن پیش آمده باز هم این هنر توانسته است آبرومندانه بر پای خود بایستد. بسیاری از هنرها، که نه دیرپایی فرش را دارند و نه پیشینۀ اجتماعی و فرهنگی‌ آن را، در میان ایرانیان بیشتر شناخته شده‌اند. معیار ایرانیان برای پرداختن به فرش نیزکم‌و‌بیش معطوف به سویۀ اقتصادی آن است. اگرچه در همین زمینه نیز شناخت و سنگ‌محک درستی برای تشخیص وجود ندارد و به چند ویژگی محدود مانده است. از سویی نزد دیگرانی که نگاه موشکاف‌تری دارند نیز معیارهای درستی برای پرداختن به ویژگی‌های زیباشناسانۀ فرش وجود ندارد.
کمابیش ایرانیان یا به فرش به‌منزله کالا می‌نگرد یا اثر هنری؛ کمترند کسانی که نگاهی میانجی دارند. طره می‌کوشد، نگاهی همه‌سویه به فرش دست­باف ایرانی به دور از دیدگاه‌های رایج و گاه نادرست داشته باشد و ایرانیان را بیشتر با این هنر-صنعت آشنا کند.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code