دسته بندی : شماره 11 - نقشمایه17/12/12

می‌گویند و اصرار دارند بعضی – شاید در میانشان جامعه‌شناسان هم باشند- که ایرانیان را توان کار گروهی نیست. هر نکته‌ای که این گزاره را تأیید کند کشف و آن را علم می‌کنند. شکست تیم‌های ورزشی در مسابقات یکی از این نکته‌هاست و پیروزی در رشته‌های ورزشی تک نفره نیز نکته‌ای دیگر است در تأیید این سخن. اگر ورزشکاری در کشتی و وزنه‌برداری مقامی را کسب کند، حرف این عده سبز شده است و شکست یک تیم فوتبال نیز نشان دیگری برای این ادعا.

نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net | آیا ایرانیان از کار گروهی ناتوان‌اند؟


حسین قره

می‌گویند و اصرار دارند بعضی – شاید در میانشان جامعه‌شناسان هم باشند- که ایرانیان را توان کار گروهی نیست. هر نکته‌ای که این گزاره را تأیید کند کشف و آن را علم می‌کنند. شکست تیم‌های ورزشی در مسابقات یکی از این نکته‌هاست و پیروزی در رشته‌های ورزشی تک نفره نیز نکته‌ای دیگر است در تأیید این سخن. اگر ورزشکاری در کشتی و وزنه‌برداری مقامی را کسب کند، حرف این عده سبز شده است و شکست یک تیم فوتبال نیز نشان دیگری برای این ادعا. این سخن البته می‌تواند مصداق‌هایی دیگر هم داشته باشد. موسیقی ایرانی بیشتر در تک‌نوازی و بداهه‌نوازی است که تجلی یافته و موسیقی غربی در ارکسترها و نت‌های از پیش تعیین شده معنا می‌یابد. حالا نتیجه این قیاس‌ها چه می‌شود؟ این که ما ایرانیان در کار جمعی ناتوانیم و کنار هم نمی‌توانیم کاری را به انجام برسانیم؟
این که این مفاهیم و مصادیق چقدر معتبر است، جای بحث دارد. آیا غربی‌ها کارهای تک نفره نمی‌کنند و همیشه در کار جمعی هستند. این گزاره‌های کلی که رفتاری را به ملتی برچسب می‌زند و چند ملت در یک قاره را هم به رفتاری دیگر منتسب می‌کند به گمان کار غلطی است؛ اما از این که بگذریم در این مقال کوتاه می‌خواهیم نمونه‌ای بدهیم از کار گروهی ما ایرانیان. فرش ایرانی قطعاً کاری است که نقص غرض این گزاره نسبی است. فرش بافته تخیل و کار گروهی ایرانی است. اگر یک دار قالی برپا شود، حداقل چند نفری پایش نشسته‌اند تا نقوش با رنگ‌ها و گره‌ها جان بیابند. البته می‌دانید و لازم به توضیح نیست که از شعر و موسیقی تا طرح و نقشه، نخ، رنگ و… در کار است تا فرشی بافته شود که البته هر یک از این‌ها حرفه‌ای جداگانه را می‌طلبد. در سال‌های گذشته حداقل دو فرش در ابعاد و اندازه‌های خیره‌کننده بافته شده است: یکی از آن‌ها ۵هزار مترمربع و دومی ۳هزار مترمربع. حالا تصور کنید که در کمتر از دو سال چند نفر در کنار هم نشسته‌اند و چند میلیون گر زده‌اند بدون هیچ خطایی. شاید بشود گفت، ایرانیان در بعضی از رشته‌ها هنوز زبانی مشترک برای کار در کنار هم ندارند؛ اما در کار فرش در کنار هم به زبان مشترک رسیده‌اند و در آن تبحر یافته‌‌اند. گنبد و محراب مسجد شیخ لطف‌الله با آن پیچ شکوه و ارش محصول کاری جمعی است. حالا چه باک که در تالار موسیقی عالی‌قاپو اهل دل و ذوقی تک‌وتنها نشسته باشد و زخمه‌ای به سازش بزند. فرش زیر پای میرعماد را چند قالی‌باف از دار بریده‌اند، هر چند که نستعلیق را او به تنهایی به اوج برساند. برای بیان گزاره‌های کلی باید احتیاط کرد. نمی‌شود گزاره‌‌ای کلی را نهایی دانست، بلکه باید در حال و هوای فرهنگ ملتی پرواز کرد و از نقطه‌ای به نقطه دیگر به همه داشته‌ها نگریست.


  • این یادداشت در شماره ۱۱ طره منتشر شده است.

نشریه فرش دستباف ایران طره | TORREH.net |پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code