گفت و گوی داود شادلو سردبیر دوماهنامه طره با گام نو
برچسب ها
داود شادلو - سردبیر طره - فرش - قالی - قالیبافی - گام نو - گفتگوسردبیر مجله طره درگفت وگو با گام نو: وضعیت کنونی فرش دستباف همانند برخی گونههای در حال انقراض در محیط زیست است.
به گزارش گام نو داود شادلو، سردبیر مجلۀ طره، وضعیت کنونی فرش دستباف ایران را به برخی گونههای در حال انقراض در محیط زیست تشبیه می کند و با بیان اینکه فرش دستباف ایران اکنون گرفتار طوفان مشکلات است می گوید: اکنون گذرگاه حساسی برای فرش دستباف است که دولت و بخش خصوصی باید تصمیم مهمی بگیرند که میخواهند فرش دستباف برای ایران و آیندگان بماند یا نه.
شادلو از بی توجهی فضای رسانه ای به فرش دستباف ایرانی انتقاد می کند و با تاکید بر ضرورت توجه رسانه ها به ویژه صدا و سیما در تبلیغ و معرفی فر دستباف بیان می کند: صدا و سیما میتواند نقش بسیار پررنگی در این زمینه بازی و از شیوههای گوناگون تبلیغات استفاده کند اما شوربختانه ارادهای به این امر در میان مسوولان صدا و سیما وجود ندارد.
گفت وگوی داود شادلو با گام نو را بخوانید:
*در فضای رسانهای ایران فرش دستباف چه جایگاهی دارد؟
با دو رویکرد میتوان به فرش دستباف نگاه کرد. نخست فرش بهعنوان هنر و دیگری فرش بهعنوان کالا. هر یک از این دو رویکرد هواداران خود را دارد که پرداختن به این نکته در چارچوب این گفتوگو نیست. اما هدفم از طرح آن رسیدن به این نکته است که فرش دستباف چه بهعنوان هنر و چه کالا جایگاه درخوری در فضای رسانهای ایران ندارد.
کمتر پیش میآید روزنامهای دربارۀ فرش دستباف بنویسد –مگر در بخش اقتصادی روزنامه آن هم با اما و اگرها و به ندرت- یا مجلهای صفحهای ثابت دربارۀ فرش دستباف داشته باشد یا برنامۀ تلویزیونی مستقلی برای فرش دستباف ساخته شود. گرچه کارهایی انجام شده است اما هیچیک در حد و اندازۀ فرش دستباف ایران نبوده است.
بگذارید با مثالی دیدگاهم را روشنتر بیان کنم. در میان صفحات هنری بیشتر نشریات بخشهای مستقلی وجود دارد که به ادبیات ایران و جهان، موسیقی، هنرهای تجسمی و… میپردازد. نویسندگان نامآشنایی هم در اینباره مینویسند. از سویی دربارۀ هنرهای نام برده کموبیش نشریات تخصصی نیز منتشر میشود که برخی بسیار پرآوازهاند. اما دربارۀ فرش دستباف، که هنر دیرین ایران است و ایرانیان باید بیش از دیگران در آن به تولید محتوا پرداخته باشند، چنین چیزی وجود ندارد. تولید محتوا در زمینۀ فرش دستباف و دیگر هنرهای سنتی اندک و فضای رسانهای ایران در اینباره بسیار تهیدست است.
*آقای شادلو! دلیل این تهیدستی را چه میدانید؟
فرش از دیرباز هنری مردمی بوده است. به ادبیات فارسی که مینگرید با تعابیر و مفاهیمی روبرو میشوید که پیرامون فرش شکل گرفته است. همچنین فولکلور ایران پر است از مَثلهایی دربارۀ فرش. با این همه در چندوچون و ساختارها –اعم از مواد اولیه، بافت، طرح و نقش و رنگ، اصول زیباشناسانه، جغرافیای بافت و…- چه تودۀ مردم و چه فرهیختگان جامعه اطلاعات کمی دربارۀ فرش دستباف دارند؛ گرچه در ظاهر چیز دیگری به نظر میرسد.
دلیل این است که ایرانیان نه تنها در زمینۀ فرش که در بیشتر هنرهای سنتی ایران کمتر به مدون کردن دانستهها و تجارب پرداختهاند و بسیاری از هنجارها و اصول در روند زمان نابود شده است. بنابراین نویسندگان و کارشناسان امروزی که در فضای رسانهای قلم میزنند آن اندازه که دربارۀ سینما، تئاتر، موسیقی و ادبیات میدانند دربارۀ فرش نمیدانند پس طبعاً کمتر به آن میپردازند. برای مثال ما در نشریۀ طره که تخصصی فرش دستباف است پس از انتشار ۹ شماره هنوز با کمبود نویسندهای که هم فرش را بشناسد و هم آن اندازه با ادبیات آشنا باشد که بتواند جستاری را سامانبندی کند روبروییم. هماکنون نیز تنها نشریۀ تخصصی فرش دستباف که در گسترۀ کشوری و با دشواریهای بسیار منتشر میشود طره است و دیگر نشریات این حوزه به سبب کمبود منابع مالی، عدم حمایت دولت و از آن مهمتر ناتوانی در تولید محتوای شایسته انتشارشان متوقف شده است.
عواملی از این دست سبب شده است که فرهنگ بهرهگیره از فرش دستباف بهعنوان هنر در ایران اندکاندک فراموش شود از سویی به سبب تبلیغات برونمرزی سست و کممایه برند شناخته شدۀ فرش ایران نیز در جهان تا حدودی رو به فراموشی است.
*صدا و سیما چه نقشی در شناساندن فرش دستباف چه در ایران و چه خارج از ایران دارد؟
رسانههای دیداری توان انتقال بالایی دارند و فرش دستباف ایران هماکنون بیش از هر زمان دیگری به رسانههای دیداری نیاز دارد. صدا و سیما میتواند نقش بسیار پررنگی در این زمینه بازی و از شیوههای گوناگون تبلیغات استفاده کند. اما شوربختانه ارادهای به این امر در میان مسوولان صدا و سیما وجود ندارد. صدا و سیمای دولتی ایران اکنون به بنگاهی بازرگانی تبدیل شده و همۀ برنامهسازیها در راستای رسیدن به این هدف است. در صورتیکه فرش ایران، هنر بومی و هویت ایرانیان است. به تعبیر دکتر پرهام، ایرانیای که با فرش ایرانی بیگانه باشد، ایرانی نیست.
صدا و سیما دربارۀ فرش و دیگر هنرهای سنتی نباید فقط معیارهای مادی را در نظر آورد و اینکه کدام شخص یا تولیدکننده پول بیشتری بابت تبلیغات میپردازد. تبلیغات برای فرش دستباف باید در سطح ملی و فارغ از نامها، اشخاص و نهادها باشد. برای نمونه سال گذشته صدا و سیما به دلایل مالی حتی تبلیغ نمایشگاه فرش تهران را که بزرگترین گردهمآیی بازرگانان، تولیدکنندگان، هنرمندان و کارشناسان فرش ایران است، پوشش تبلیغات و خبری نداد و پس از رایزنیهای بسیار و پس از دو روز که از گشایش نمایشگاه میگذشت با اکراه راضی به این امر شد.
ببینید در زمینۀ پدیدههایی که به اقتدار ملی مربوط است چهاندازه صدا و سیما تبلیغات میکند. همین حجم تبلیغات برای فرش و دیگر هنرهای سنتی باید انجام گیرد وگرنه و بدونبزرگنمایی و اغراق، همانگونه که امروز بسیاری از هنرهای سنتی ایران از میان رفتهاند، فرش ایران نیز نابود خواهد شد.
*چه باید کرد؟
فرش دستباف ایران اکنون گرفتار طوفان مشکلات است. جستهوگریخته کارهای خوبی انجام میشود اما اینها برای زنده نگه داشتن فرش دستباف بسنده نیست. اکنون گذرگاه حساسی برای فرش دستباف است که دولت و بخش خصوصی باید تصمیم مهمی بگیرند که میخواهند فرش دستباف برای ایران و آیندگان بماند یا نه. وضعیت کنونی فرش دستباف همانند برخی گونههای در حال انقراض در محیط زیست است. اگر مراقبت شایسته و بایستهای انجام شود آن گونه را در آینده نیز خواهیم داشت. بنابراین اگر تصمیمگیرندگان ارشد کشور، فرش دستباف را به کشتی نجات بنشانند، جان سالم از طوفان به درمیبرد وگرنه آیندگان فرش دستباف را فقط در موزهها خواهند دید.
منبع: گام نو