ندا حبیب اله | موزه فرش یکی از موزههای تخصصی و منحصر بفرد نه تنها در پایتخت بلکه درسراسر کشور است که ارزشمندترین و نفیسترین فرشهای ایران را درخود جای داده است. موزهای که به نظر نمیرسد قدر این گنجینه گرانبها را به درستی بداند.
برچسب ها
خبرگزاری میراث فرهنگی - موزه فرش - ندا حبیب اله| TORREH.net | ندا حبیب اله | موزه فرش یکی از موزههای تخصصی و منحصر بفرد نه تنها در پایتخت بلکه درسراسر کشور است که ارزشمندترین و نفیسترین فرشهای ایران را درخود جای داده است. موزهای که به نظر نمیرسد قدر این گنجینه گرانبها را به درستی بداند.
به گزارش طره به نقل از خبرگزاری میراث فرهنگی موزه فرش که به حق موزه ملی فرش میخوانندش یکی دیگر از موزههای زیر مجموعه اداره کل میراث استان تهران است. این موزه در ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۶ افتتاح شد و هدف از تشکیل آن پژوهش در سوابق تاریخی هنر و صنعت فرش به خصوص فرش ایرانی عنوان شده است.
در این موزه انواع فرشهای دستباف با توجه به قدمت، مرغوبیت، طرح، رنگ، نقش و تنوع مناطق قالیبافی از سراسر کشور و نیز انواع گلیم گردآوری شده و در طبقه اول به نمایش درآمدهاند. طبقه دوم موزه برای برگزاری نمایشگاههای موقت در حوزه فرش و گاهی نیز صنایع دستی مورد استفاده قرار میگیرد. این موزه در کنار پارک لاله یکی از بزرگترین پارکهای تهران، و در میان باغی مصفا قرار دارد. قرار گرفتن آن در تقاطع دو خیابان کارگر و فاطمی موقعیت استراتژیکی را به آن میبخشد که میتواند به یکی از مقاصد اصل گردشگران علاقمندان به موزه گردی بدل شود.
این موزه تا پیش از سال ۸۸ زیر مجموعه سازمان میراث فرهنگی بود و از آن سال همچون موزههای رضاعباسی، آبگینه، هنرهای ملی به اداره کل میراث استان تهران واگذار شد.
پیش از این بارها به عنوان یک بازدید کننده معمولی اما علاقمند برای دیدن موزه تخصصی فرش رفته بودم؛ اما زمانی که هفته گذشته به عنوان خبرنگار به دیدار دوباره موزه رفتم تازه فهمیدم که به قول سهراب سپهری، «چشمها را باید شست جور دیگر باید دید».
۱۳ سال پیش (۲۶ خرداد ۱۳۸۲) روزنامه ایران در گزارشی با عنوان «بنویسید موزه فرش بخوانید انبار فرش» به بررسی مشکلات و کاستیهای موزه فرش پرداخته بود. قبل از رفتن به موزه دوباره این گزارش را خواندم تا بدانم که آن روزها موزه با چه مشکلاتی دست به گریبان بوده و تا چه اندازه توانسته بر این مشکلات فائق آید.
عکسهای زیر حاصل بازدید دوباره از موزه فرش و مقایسه وضعیت کنونی آن با گزارش ۱۳ سال پیش روزنامه ایران است.
با ورود به موزه اولین چیزی که نظر هر بیننده را جلب میکند نور کم و نامناسب موزه است. به طوریکه برخی از فرشها به خصوص آنهایی که در حوضچههای وسط موزه و بر روی زمین قرار دارند طرح و نقششان با نور کمی که وجود دارد به سختی دیده میشود. یکی از کارکنان به خبرنگار CHN گفت: موزه برای تعویض لامپهای سوخته بودجه ندارد.
در انتهای تصویر بالا دریچههای بر روی پلهها به چشم میخورد که کاربرد آنها تصفیه هواست. اما به گفته یکی از کارکنان موزه دستگاههای فیلترکننده هوا برروی پشت بام موزه که به این دریچهها متصل هستند مدتهاست که از کار افتادهاند.
از نور کم موزه که بگذریم و نگاهی به اطراف موزه بیندازیم با مناظر نه چندان خوشایندی روبرو میشویم که قطعا مایع تاسف هر بازدیدکنندهای خواهد بود. اینکه رخت آویز لباسهای کارکنان موزه در پشت یکی از فرشها قرار گرفته که به راحتی قابل دیدن است نمیدانم از کمبود جاست یا از بی سلیقگی. قرار گرفتن کپسول چرخ داری که احتمالا کپسول اطفای حریق است در کنار یک تخته فرش نفیس منظره چشمنوازی را در مقابل دیدگان قرار نمیدهد.
اغتشاشات بصری موزه به همین جا خلاصه نمیشود. در یکی از حوضچههای بزرگ میانی موزه سه سازه فلزی جای گرفتهاند که به گفته یکی از کارکنان موزه از ۶-۷ ماه پیش که فرشهای روی آنها به مخزن منتقل شده به حال خود رها شدهاند.
تعویض موکتهای موزه فرش بخشی از تعمیراتی بود که پاییز سال گذشته در موزه انجام شد. موکتهای مخصوصی که از هلند خریداری شد و آنچنان که گفته میشود به دلیل ویژگی خاصی که داشتند برای موزه فرش مناسب بودند. اما با کمی دقت در حوضچههای میانی موزه به راحتی اختلاف رنگ و جنس موکت این بخش با سایر بخشهای موزه مشهود است. این بخشها نه با موکتهای واراداتی بلکه با موکتهای ایرانی پوشیده شدهاند. به گفته یکی از کارکنان موزه دلیل این امر کمبود بودجه برای تهیه موکت خارجی برای تمام موزه بوده است.
تصمیم میگیرم که چشمانم را بر روی کاستیهای ظاهری موزه ببندم و توجهام را معطوف کنم به گنجینه گرانبهایی که در دل موزه باهمه نواقص ظاهریاش جای گرفته است.
اما افسوس که از این دُردانههای کم نظیر آویخته از دار قالی تنها میتوان حظ بصر برد و اگر سررشتهای از فرش نداشته باشید شناسههای فرشها کمترین اطلاعات ممکن را در اختیارتان قرار میدهد. محل بافت، زمان بافت، نام نقش، تعداد رج و ابعاد فرش اطلاعات درج شده بر روی شناسه فرشهاست. از دیرباز اطلاعات مربوط به هر فرش با استفاده از لامپهای کوچکی در داخل استوانهای شفاف در پایین فرش به نمایش درآمده است؛ در طول سالیان لامپهای نمایش دهنده برخی از این استوانهها شیشهایی سوختهاند و اطلاعات فرشها بر روی آنها قابل نمایش نیست در این شرایط مسئولان اطلاعات فرشها را بر روی برگههایی نوشته و در محل مورد نظر نصب کردهاند با این تفاوت که در شناسههای جدید تنها به محل بافت، زمان بافت و تعداد رج بسنده شده و به نام نقش و ابعاد فرش اشارهای نشده است.
شاید بتوان پذیرفت که اختلاف میان نوع موکت بخشهای مختلف موزه به دلیل کمبود بودجه باشد؛ اما کمبود اطلاعات شناسه فرشها با چه دلیلی قابل توجیه است؟! آیا اضافه کردن همان حداقل اطلاعات اولیه بر روی شناسههای مقوایی جدید هزینهای به خزانه خالی موزه تحمیل میکرد؟ و یا این که کارشناس محترمی که شناسه جدید را تهیه کرده خواسته بین حقوق ناکافی و مزایایی حداقلیاش با اطلاعات درج شده بر شناسه فرشها تعادل برقرار کند.
اضافه کردن اطلاعاتی همچون جنس فرش، نوع یا تعداد رنگها و یا نوع گرههای به کار رفته در هر فرش اطلاعاتی است که قطعا برای هر فرش در موزه موجود است و تکمیل کردن شناسه فرشها هزینهای برای موزه در پی نخواهد داشت.
طُرفه آن که یکی از اساسیترین نقدهای گزارش ۱۳ سال پیش روزنامه ایران به موزه فرش همین اطلاعات ناقص و نارسای شناسه فرشها است که همچنان به قوت خود باقی است.
جالبتر آنکه کارکنان موزه در هنگام قرار دادن شناسه فرشها به جهت و نقش فرشها نیز چندان توجه نمیکنند. بطور مثال یکی از فرشهای موزه که نقش لک لکی در وسط آن بافته شده است، شناسهاش به صورت برعکس در بالای فرش قرار گرفته است. یعنی در هنگام خواندن اطلاعات فرش بر روی شناسه نقش لک لک به صورت وارونه دیده میشود. در این مورد خاص تنها کافی بود که برگه شناسه ۱۸۰ درجه چرخانده شود تا با جهت طرح فرش هم راستا شود.
شاید اگر موزه در بخش اطلاع رسانی بهتر عمل میکرد میشد بعضی از کاستیها را نادیده گرفت. اما در روز مراجعه به موزه زمانی که از بخش بلیط فروش درخواست بروشور کردم با جمله آشنای « بروشور تمام شده الان نداریم» مواجه شدم. که برای چنین موزه مهم و تخصصی قابل قبول نیست. سایت موزه فرش نیز همچون دیگر موزههای وابسته به میراث استان تهران سالهاست که به چند صفحه مختصر و ناقص به زبان انگلیسی خلاصه میشود که هیچ کمکی به علاقمندان نخواهد کرد.
حدود یکماه بعد از گزارش انتقادی روزنامه ایران در سال ۸۲، رییس وقت موزه در میزگردی که در همین خصوص تشکیل شد گفته بود:«بابت چاپ این گزارش از شما تشکر میکنم. چون نمیدانید که بعد از چاپ مطلب موزه فرش چقدر به ما تلفن شد در واقع موزه ما مطرح شد و افرادی برای همکاری با ما اعلام آمادگی کردند … مثلا یک مهندس کامپیوتر تلفن زد و گفت میتواند سایت کامپیوتری ما را به صورت رایگان راه اندازی کند.»
البته ظواهر امر نشان میدهد که آن مهندس محترم یا از راه اندازی سایت موزه پشیمان شده و یا امکان راه اندازی سایت برایش فراهم نشده است.
امیدوارم اگر ۱۳ سال بعدی خبرنگاری با خواندن این گزارش تصمیم گرفت که سری به موزه فرش بزند و حال آن روز موزه را با این گزارش مقایسه کند، شواهدی مبنی بر رفع این کاستیها بیابد و بتواند گزارشی برای معرفی امکانات و نقاط قوت موزه بنویسد.
| TORREH.net | پایان پیام