طره در این سطور به بازخوانی معاملهای عجیب و تاریخی در سال ۱۳۴۹ میپردازد که پای شخص اول مملکت را هم به میان کشید.
برچسب ها
شرکت سهامی فرش - فرش - ویژه| TORREH.net | بازخوانی ماجرایی که پای شاه را به میان کشید
طره در این سطور به بازخوانی معاملهای عجیب و تاریخی در سال ۱۳۴۹ میپردازد که پای شخص اول مملکت را هم به میان کشید.
اوایل سال ۱۳۴۹ یکی از اتباع استرالیا در شکوائیهای به بازرسی شاهنشاهی از غش در معاملهای عجیب خبر داد. «فرانک سومی» به هنگام حضور خود در ایران ۴ قطعه فرش را از شرکت سهامی فرش ایران به بهای ۲۱۷ هزار و ۱۱۲ ریال خریده بود و با پرداخت هزینه حملونقل و حق بیمه آن خواسته بود تا فرشها را در سیدنی تحویل بگیرد. چندی بعد وقتی محموله را دریافت میکند و در گمرک و در حضور نماینده بیمه آن را باز میکند، به جای فرش با چند تخته تشک، نمد، پالتوی کهنه و آجر روبهرو میشود!
فرد شاکی برای دریافت خسارت به سراغ بیمه ایران میرود و پاسخ میگیرد که: «محموله شما فقط بیمه آتشسوزی بوده است و نه جبران دیگر خسارتها». شرکت سهامی فرش و شرکت حملونقل نیز مسئولیتی را متوجه خود نمیدانند و زیانی که به خریدار رسیده است از هیچ طریقی جبران نمیشود. ناگزیر از طریق این شکوائیه «مراتب از شرف عرض پیشگاه مبارک همایونی» میگذرد و مقرر میشود «شهربانی جداً مرتکب یا مرتکبین را پیدا کند» که توفیقی حاصل نمیشود.
بازرسی شاهنشاهی در تحقیقات خود درمییابد که این ماجرا نظایر دیگری هم داشته است و از عدلهای ارسالی شرکت فرش، قالی و قالیچهها برداشته شده و به جای آن آجر، لحاف، تشک و ملبوسهای کهنه گذاشته شده است و ظن قوی میبرد که این کار به وسیله عمال شرکت فرش صورت گرفته باشد.
در نتیجه از شاهنشاه استدعا میشود که «چون موضوع با حیثیت کشور ارتباط دارد، در صورت استقرار اراده ملوکانه، شرکت فرش از عهده خسارت شاکی برآید تا هرگاه در آتیه سارق کشف و وجهی از این بابت عاید گردد به شرکت فرش پرداخت شود.»
مدیرعامل وقت شرکت سهامی فرش ایران –درخشش- زیر بار نمیرود و مدعی است که «شرکت فرش در بستهبندیهای ارسالی به خارج دقت لازم را معمول میدارد و بستهها پلمپ میشوند و قطعاً تعویض محتویات بسته از طرف شرکتهای حملونقل یا در بنادر انجام شده است.»
مذاکرات و مکاتبات بین دفتر مخصوص شاهنشاهی، وزیر مشاور، شرکت فرش و نخستوزیری ادامه مییابد؛ اما با گذشت چند ماه هنوز درمانی بر این درد یافت نشده است و دوباره پای شاهنشاه به ماجرا باز میشود. فروردینماه سال ۱۳۵۰ محمدرضاشاه فرمان میدهد «دولت رسیدگی نماید اگر شرکت فرش قصور کرده باید خسارت را جبران کند والا از طرف نخستوزیری به ترتیبی جبران شود.» و هیچگونه تأخیر و تعللی را قابل بخشایش نمیداند. سرانجام امیرعباس هویدا به رئیس دفتر مخصوص شاهنشاهی خبر میدهد: «به شرکت سهامی فرش ایران دستور داده شد وجهی را که آقای فرانک سومی بابت خرید فرش پرداخته به نشانی مشارالیه به سیدنی حواله و در ضمن در آتیه کلیه بستهبندیهای خارج را بیمه تمام خطر بنمایند که این جریانات نظیر پیدا ننماید.»
پس از این ماجرا دیگر گزارشی از چنین رخدادی و جایگزینی آجر و البسه به جای فرش در تاریخ ثبت نشده است.
| TORREH.net |پایان پیام