دسته بندی : حاج مقصود فراش20/05/23

خب الان مگه فرش گرون نرفته؟ مگه به هر کدوم از انبارهای ما سر بزنن کلی فرش رو دستمان نمانده؟ هم فرش گرون رفته هم ماها فرش زیاد داریم. فرداست که برای ارزون کردن فرش ما ر بگیرن و اعدام کنن!

نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | حاج مقصود فراش تقدیم می کند: با توجه به خودکفایی در تولید سلطان، جامعه فرش دل نگران‌اند


جاتان خالی! هرچند این کرونای لامصب ما ر از خیلی چیزها محروم کرده و ازجمله بساط چلوکبابی‌ها و غذاهای بیرون ر هم تعطیل کرده، ولی امشب دم افطار به لطف یکی از همسایه‌ها یک قابلمه شله مشتی –که می‌گفت از جایی گرفته که همه پروتکل‌های بهداشتی ر رعایت می‌کنن- رسید و بعد از مدت‌ها دلی از عزا درآوردیم.
بعد از خوردن دو دوری شله با شکم سنگین ولو شده بودم جلوی تلویزیون و سریال‌های ماه مبارک ر دنبال می‌کردم که تلفن زنگ زد. حاج مصطفی بود. بعد از چاق سلامتی و طاعات قبولی گفت که ما فرشی‌ها باید از هم حلالیت بطلبیم. گفتم چطور شده مگه؟ به خاطر کرونا می‌گی؟ بلا به دوره ایشالا.
گفت نه بابا. مرگ که حقه. ما هم که پروتکل‌های بهداشتی ر رعایت می‌کنیم. اما ترسم از اعدامه!
گفتم اعدام چیه این وسط؟ جونم به لبم رسید. منظورت چیه؟
گفت: والا مگه نشنیدی سلطان خودرو ر هم اعدام کردن؟ می‌دونی جرمش چی بوده؟ کلی ماشین احتکار کرده بوده. حالا هم تا پراید گرون رفت اینا اعدامش کردن.
گفتم خب دخلش به ما چیه؟!
گفت خب الان مگه فرش گرون نرفته؟ مگه به هر کدوم از انبارهای ما سر بزنن کلی فرش رو دستمان نمانده؟ هم فرش گرون رفته هم ماها فرش زیاد داریم. فرداست که برای ارزون کردن فرش ما ر بگیرن و اعدام کنن!
آخرش نفهمیدم حاج مصطفی در حال شوخی بود یا جدّی جدّی ترس به جونش افتاده بود اما دیدم بی‌راه نمی‌گه!
ماشاءالله مملکت شده سلطان آباد! هر چند وقت یک‌بار یکجور سلطانی کشف می‌شه. سلطان پوشک، سلطان قیر، سلطان شکر، سلطان کاغذ، سلطان ارز،… حتی سلطان بو!
جالب هم اینجاست که با رسیدن به خودکفایی در زمینه تولید سلطان، انگار یک راه بیشتر دم دست نیست: اعدام!
سکه گرون شد، سلطان سکه ر اعدام کردن. دلار گرون شد، سلطان ارز ر اعدام کردن. حالا پراید گرون شد، سلطان خودرو ر اعدام کردن. خب بعید هم نیست اگه بفهمن فرش گرون شده دنبال اعدام سلطان فرش باشن!
با این وضع خراب بازار هم که الان همه تاجرای فرش که کلی فرش رو دستشان مانده در مظان اتهام هستن! با این تفاوت که به قول او ضرب‌ المثل قدیمی: «خودم خان، برادرم سلطان؛ خودم پیرهن ندارم برادرم تنبان»!
بله فرش گرون شده ما هم فرش داریم؛ اما مشتری نداریم! فرش داریم؛ اما دستمزد قالی‌باف ر نمی‌تونیم به موقع بدیم! فرش داریم؛ اما صادراتمان خوابیده! فرش داریم اما…!
خدا بگم چیکار کنه این حاج مصطفی ر که با این هول و ولایی که به جان ما انداخت همه مزه شله ر از بین برد! ولی گفتم این ر بنویسم تا بلکه کمی این دغدغه ر با اهالی فرش سهیم بشم و به همین بهانه به متولیان امر هم پیام بدم که بابا این رسمش نیست.
اگه راست می‌گین دست و پای سلاطین وعده و وعید و شعار ر ببندین. اگه راست می‌گین جلوی سلاطین رانت و ارتباط و فساد ر بگیرین. اگه راست می‌گین با سلاطین بلعیدن بیت المال مبارزه کنین. اگه راست می‌گین سلاطین وضع مقررات دست‌و‌پاگیر و نابود کننده تجارت ر برکنار کنین. اگه راست می‌گین سلاطین بی‌برنامگی و مدیریت احمقانه ر معزول کنین. اگه راست می‌گین… ولش کن. حتماً که راست می‌گین!
یاد آقای خدابیامرزم به خیر که می‌گفت اینجور که تو شله ر با جاش می‌خوری باید خانه‌مان ر ببریم جنب محکمه دکتر شیخ! حالا کارم به درمانگاه نکشیده؛ اما شاید به هذیان‌گویی کشیده باشه!
راستی اسم آقام هم سلطان علی بود!


نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code