دسته بندی : حاج مقصود فراش16/03/28

حاج مقصود فراش تقدیم می کند:بدون دانستن زبان هم می‌شود مترجم شد | در باب ترجمه هاى تکلیفى و بسط و توسعه علم به سبک وطنى

نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | حاج مقصود فراش تقدیم می کند:
         بدون دانستن زبان هم می‌شود مترجم شد | در باب ترجمه هاى تکلیفى و بسط و توسعه علم به سبک وطنى


از شما چه پنهان که تو جاده مشهدیم و داریم برمی گردیم. گفتیم سیزده رِ تو مشهد به در کنیم و بریم طرقبه ای شاندیزی جایی. برعکس خیلی هم هوس شیشلیک کردم.
یک جایی که جوبی داشت و دار و درختى زدم کنار که دو تا چایی و نون و پنیر و گوجه و خیار بخوریم. تا اولین پر گوجه رِ نمک زدم و گذاشتم رو زبونم گوشی گلابتون خانم زنگ زد.
ترنج جانم بود و می خواست با من صحبت کنه. گفت هر چی به گوشی خودت زنگ می‌زنم در دسترس نیستی. به تبعیت از استاد فلانی گفتم من همیشه در دسترس فرشی ها به ویژه دانشجویان هستم. ترنج جانم گفت استاد فلانی داره یک کتاب مهم ترجمه می‌کنه به اسم “فرش های شرقی در خانه های غربی” گفتم خدا بهش توفیق بده. گفت فصل پنجمش رِ هم فرستاده من ترجمه کنم.
گفتم ها؟!
گفت استاد عادت دارند به این نوع ترجمه که هر فصل رِ یکی از دانشجویانش ترجمه می‌کنه و بعدا خودش یک نگاه کلی بهش می‌کنه و فونتهاش رِ بزرگ کوچیک می‌کنه و می‌نویسه ترجمه از استاد فلانی با همکاری گروه مترجمان!
گفتم وقاحت هم البته نیاز به توفیق داره. بدون توفیق نمیشه این همه وقیح بود.
چایی رِ که خوردم از تپه ای که روبرومان بود بالا رفتیم. پشت تپه کنگر از زمین درآمده بود. یک کم جمع کردم که خورش کنگر درست کنیم اگه خدا بخواد.


نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code