دسته بندی : حاج مقصود فراش16/03/24

حاج مقصود فراش تقدیم می کند: یانکی ها و تحریم فرش ایران | حاج مقصود فراش در باب رفع تحریم صدور فرش دستباف ایران به آمریکا می گوید.

نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | حاج مقصود فراش تقدیم می کند: یانکی ها و تحریم فرش ایران


آی که من چقدر دلم از این یانکی ها خونه. نگین که چرا آریا شاهین آمریکایی سوار می شی و با فیلم های وسترن حال می کنی. نگین لابد حاج مقصود هم از اون الکی منورالفکرهای غرب ستیزیه که از فرق سر تا نوک پاش غربیه اما پز وطن دوستی می ده؛ نه! ادا در نمیارم. اصلاً اونایی که حاجی رِ می شناسن می دونن که اهل این قسم قر و قمیش ها نیستم اما دلم با یانکی ها صاف نمی شه. سر چی؟ سر فقره کودتا علیه دکتر مصدق. کم جفا نکردن این جماعت در حق این ملت و مملکت.
حالا شنیدم پرزیدنت اوباما تو پیام نوروزیش گفته آمریکایی ها تشنه و مشتاق فرش های زیبای ایرانی هستن. خب بسم الله. بخرید و ببرید. کی جلوتونو گرفته؟ خودتون بودین که خودتون رِ از این دستبافته ها محروم کردین نه ما.
همین الآن که دارم این سطور رِ قلمی می کنم از بایگ بر می گردم. دیروز گلابتون خانم گفت حالا که بی هوا زدیم به جاده و حوالی تربت هستیم سری هم به بایگ بزنیم. اطاعت از میل و اراده حاجیه خانم هم که بر بنده فرض است پس یاعلی گویان راهی بایگ شدیم. ناگفته نماند سرخوش هم بودم از این پیشنهاد که بعد یکی دوسال بهانه ای می شه تا سراغی از رفقای قدیمی بگیرم که در کار ابریشم کشی هستند.
شب نشینی ما در خانه حاج مَمَد بود که از کهنه کارهای نوغانداری در بایگ بوده و هست. همون قدر که دل من از یانکی ها خونه، دل حاج ممد از اوضاع زمانه و بی وفایی دنیا خون بود. می گفت دولت اجازه نداده تخم نوغان مرغوب از چین وارد کنیم. تولیدکننده های فرش هم میگن ابریشم وطنی به درد فرش نمی خوره. جوون ها هم که رغبتی به ابریشم کشی سنتی نشون نمیدن. از توتستان های سرسبز قدیمی هم که خبری نیست. انگار فقط ما از سر عادت همیطور زور می زنیم و پیله رِ به نخ تبدیل می کنیم.
نمی دونم گلابتون خانم از زن حاج ممد چی شنیده ولی همین الآن که تو راه برگشت از بایگ کنار جاده و زیر سایه یک درخت نشستیم و من در حال نوشتنم، اون بنده خدا هم تو خودشه و با ناراحتی بساط چای رِ فراهم می کنه. اصلاً شاد و شنگول نیست. یحتمل از سر بدعهدی زمونه و ترشیدگی ابریشم خانم دختر حاج ممده.
این ابریشم خانم دختر حاج ممد خواستنی و مقبوله و قرار بود ما برای فرشیدمان بگیریمش. اما این پسر بزرگه ما دل به یکی دیگه بسته بود و نیت من و مادرش سر به مهر موند تا حالا. قشنگ معلومه که گلابتون خانم سرحال نیست. همیطور داره وسایل رِ تو صندوق عقب آریا پال پال می کنه. دو بار فلاسک رِ ورداشته و باز گذاشته تو صندوق!
حالا که اسم آریا و فرشید وسط آمد ذهنتان رِ روشن کنم که سوء تفاهم نشه. اگه آریا سوار میشم از سر عشق و دلدادگی به ینگه دنیا نیست. همچی خاطرخواه آمریکایی ها نیستم که ماشین از رده خارج و قدیمی مونتاژی اونارِ بخوام سوار بشم. ای آریاشاهین رِ قبل از انقلاب با اولین سودی که از تجارت فرش به دست آوردم خریدم. با پول حلال و طیب و طاهر از فرش فروختن. به همی خاطر برام عزیزه. تازه رفیق سالهام بوده و دور ایران رِ باهاش گشتم. فرشید هم حسابی بهش رسیده و هر از گاهی نونوارش کرده و موتورش هنوز عین ساعت کار می کنه.
اما دل من با آمریکایی ها صاف نمیشه. چه از فقره سرنگونی دولت دکتر مصدق چه هزار و یک قسم جفای بعدی. این اواخر هم که باز فرش ما رِ تحریم کرده بودن. آخه آدمای ناحسابی! مگه هنر رِ میشه تحریم کرد؟ با این کار ما رِ تحریم کرده بودین یا خودتان رِ؟
قرار بود هر از گاهی که حالی باشه و فرصتی، چند سطری از وقایع پارسال بنویسم. خب صد البته که گلکاری تر و تمیز و ظریف دولت و جمع کردن بساط دعواهای هسته ای رِ نمیشه نادیده گرفت. برای ما فرشی ها هم که آخر خوش خبری بود این ماجرای رفع تحریم فرش و مجوز ورودش به ینگه دنیا.
همین یکی دو ماه با بعضی رفقای قدیمی که اغلب کلیمی بودن و سالهاست از مملکت رفتن تلفنی صحبت داشتم. بعضى هاشان تو همین کوچه عباسقلى خان و محدوده عیدگاه تجارت فرش داشتن. خیلی مشتاقن که باز برگردن به ایران و کسب و کار تو فرش ایرانی. هرچند که تو این سالهای بعد از انقلاب افتادن تو دامن هندی ها و پاکستانی ها اما هنوز دلشان با ایرانه.
امید به خدا ببینیم چی میشه.


نشریه فرش دستباف ایران طره| TORREH.net | پایان پیام

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code