اما «فرش» و «صنایع دستی» در طول چند دهه با چه سیرى از وزارتخانههای اقتصادی، صنعتی و تجاری دور شدند؟
برچسب ها
شرکت سهامی فرش ایران - صنایع دستی - فرش - مرکز ملی فرش ایران - ویژه| TORREH.net | چگونه «فرش» و «صنایع دستی» در طول چند دهه از وزارتخانههای اقتصادی، صنعتی و تجاری دور شدند؟
پیشترها باور غالب دولتمردان چنین بود که برای رونق تولید لازم است تجارت و بازرگانی رمق و رونق داشته باشد. پیشترها این گمان چیرگی داشت که صادرات موتور محرک تولید است و اگر قرار است اشتغال و تولید وسعت پیدا کند، باید فروش و بازرگانی گسترش یابد.
شاید از همینرو بود که نهادهای دولتی متولی «فرش» و «صنایع دستی» نخست در وزارتخانههایی از جنس اقتصاد و صنعت و بازرگانی شکل گرفتند.
حالا گویا کشتیبانان را سیاستی دیگر آمده است و در دهه و سالهای اخیر هر دو حوزه «فرش» و «صنایع دستی» از مبداء اولیه فاصله گرفته و به حوزهای دیگر میپیوندند.
دورتر شد راه ما از سعی بیهنجار ما(!)
اما «فرش» و «صنایع دستی» در طول چند دهه با چه سیرى از وزارتخانههای اقتصادی، صنعتی و تجاری دور شدند؟
روند جابهجاییهای متولی دولتی «صنایع دستی»
سال ۱۳۴۷: تشکیل مرکز صنایع دستی در وزارت اقتصاد
سال ۱۳۵۴: ایجاد «سازمان صنایع دستی» و «شرکت سهامی فروشگاههای صنایع دستی» در وزارت صنایع و معادن
سال ۱۳۶۰: ادغام دو مجموعه و ایجاد «سازمان صنایع دستی ایران» در وزارت صنایع
سال ۱۳۸۵: پیوستن به سازمان میراث فرهنگی با عنوان «معاونت صنایع دستی»
سال ۱۳۹۸: تثبیت به عنوان «معاونت صنایع دستی» در وزارت تازه تأسیس میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
روند جابهجایی متولی دولتی «فرش دستباف»
سال ۱۳۰۹: تأسیس «موسسه قالی ایران» در وزارت مالیه
سال ۱۳۱۴: تأسیس «شرکت سهامی فرش ایران» در وزارت مالیه
سال ۱۳۳۴: انتقال «شرکت سهامی فرش ایران» به وزارت صنایع و معادن
سال ۱۳۷۱: واگذاری «شرکت سهامی فرش ایران» به وزارت بازرگانی
سال ۱۳۸۲: ایجاد «مرکز ملی فرش ایران» برای تمرکز همه امور مربوط به سیاستگذاری، برنامهریزی، نظارت، هدایت، حمایت فرش دستباف و امور پژوهشی آن در وزارت بازرگانی
سال ۱۳۹۰: تثبیت «مرکز ملی فرش ایران» و «شرکت سهامی فرش ایران» در وزارت تازه تأسیس صنعت، معدن و تجارت
سال ۱۳۹۲: جدایی «شرکت سهامی فرش ایران» از وزارت صمت و واگذاری به بانک تجارت در فرایند خصوصیسازی
سال ۱۴۰۰: جدایی «مرکز ملی فرش ایران» از وزارت صمت و پیوستن به وزارت میراث فرهنگی (؟!)
| TORREH.net | پایان پیام