در آخرین روز فروردینماه ۱۳۹۹ (دو سال پس از اتمام قرارداد و دفاع از طرح مطالعاتی) رئیس کنونی مرکز ملی فرش ایران علیرغم وعدههای پیگیری خود و برخلاف تعهدات سازمانی و اداری، آب پاکی را روی دست دانشگاه هنر شیراز میریزد و مینویسد: «قرارداد یادشده در سال مالی ۱۳۹۶ تأمین اعتبار نگردیده و به عنوان دیون دولت لحاظ نشده است» و ناپسندتر آن که ادامه میدهد: «این مرکز محل اعتباری برای پرداخت قرارداد اشاره شده ندارد»!
برچسب ها
دانشگاه هنر شیراز - طرح پژوهشی - مرکز ملی فرش ایران - ویژه| TORREH.net |خانم رئیس! لطفاً «اعتماد» را از جامعه فرش دریغ نکنید.
پیشترها مردم این سرزمین به صداقت و امنتداری شهره بودند. آن روزگار خبری از چک و سفته و تعهد محضری نبود و آنچه به عنوان ضامن به گرو می نهادند «تار سبیل» بود.
پیشینیان ما امانتداری و راست طینتی را افتخار میدانستند و حق الناس را بدون شعارزدگی حرمت مینهادند. اهل آویزان شدن شعاری و کلیشهای به دین و مذهب نبودند و باورهای اسلامی و انسانی در عمق جانشان استوار بود.
حالا اما گویی زمانه دگرگون شده است. گویی دنیای متفاوتی آمده است که هر روز خیانت در امانت، فریب، دغل، اختلاس و احتکار صدرنشین اخبار جامعه است. گویی عدم وفای به عهد و عدم پایبندی به وعده ها از صدر تا ذیل جامعه را فراگرفته و عادی شده است.
نگارنده این سطور نمیخواهد راه دور برود و آشفتگیها و ناهنجاریهای خرد و کلان مملکت را فهرست کند؛ اما در ماه های اخیر موارد متعددی از خلف وعده ها و نادیده گرفتن حق الناس از سوی نهاد متولی فرش زبانزد شده است که آه و افسوس و حیرت در پی دارد.
در این نوشتار تنها به یکی از این موارد اشاره میشود به امید آنکه از سوی مرکز ملی فرش ایران چارهجویی شود و البته که متأسفانه این موارد متعددند و در صورت عدم چارهجویی به تدریج و یکبهیک قابل نشر خواهند بود.
پژوهشی که به فرجام رسید؛ اما…
مرکز ملی فرش ایران با باور به اینکه تاریخ شفاهی فرش مناطق مختلف کشور نیازمند گردآوری، ثبت و ماندگارسازی است، در فراخوان طرحهای پژوهشی خود در سال ۱۳۹۵ از پژوهشگران کشور دعوت کرد تا این زمینه همت کنند.
یکی از گروه هایی که به این دعوت پاسخ مثبت داد، دانشگاه هنر شیراز بود که برای اجرای طرح مطالعاتی «تاریخ شفاهی فرش دستباف روستایی و عشایری فارس» اعلام آمادگی کرد و پس از بررسیهای لازم در معاونت تحقیقات و آموزش مرکز یادشده، قرارداد مربوطه بین رئیس دانشگاه هنر شیراز و رئیس مرکز ملی فرش ایران در فروردینماه ۱۳۹۶ منعقد شد.
شش ماه بعد در شهریورماه ۱۳۹۶ مرحله اول قرارداد از سوی مجری به انجام رسید و پس از تأیید ناظر طرح، رئیس مرکز ملی فرش ایران درخواست پرداخت ۳۰ درصد از مبلغ قرارداد را به معاونت توسعه مدیریت، منابع و امور استانهای وزارت صنعت، معدن و تجارت ارائه کرد و مبلغ مربوطه به حساب مجری طرح واریز شد.
شش ماه پس از آن نیز با پایان یافتن اجرای قرارداد در اسفندماه ۱۳۹۶ رئیس مرکز ملی فرش ایران برای پرداخت باقیمانده مبلغ قرارداد مکاتبه کرد و همزمان با توجه به برگزار نشدن جلسه دفاع نهایی، با تنظیم متممی برای قرارداد یادشده، مدت اجرای آن را ۲۸ خرداد ۱۳۹۷ تمدید کرد که مشکلی از جنبه سال مالی و دردسرهای ذیحسابی در میان نباشد.
در نیمه اردیبهشتماه ۱۳۹۷ نیز جلسه دفاع نهایی از طرح در محل مرکز ملی فرش ایران و در حضور ناظر طرح و دیگر مهمانان برگزار شد و مجری انتخابی از سوی دانشگاه هنر شیراز (خانم سیده اکرم اولیائی طبائی) به دفاع از پژوهش انجام شده پرداخت.
در این زمان رئیس مرکز ملی فرش ایران (حمید کارگر) تغییر یافت و رئیس جدید (فرشته دستپاک) مکاتبه لازم برای دریافت مفاصاحساب بیمه قرارداد را در خردادماه ۱۳۹۷ با سازمان تأمین اجتماعی انجام داد. همچنین پس از دریافت مفاصاحساب، رئیس مرکز ملی فرش ایران در مهرماه ۱۳۹۷ در نامهای به معاون توسعه مدیریت، منابع و امور استانهای وزارت صنعت، معدن و تجارت ضمن ارسال مفاصاحساب درخواست کرد که پرداخت مانده مطالبات قرارداد و آزادسازی همه سپردههای حسن انجام کار و تعهد بیمه و… به انجام رسد.
در اواخر مهرماه ۹۷ و در پاسخ به مطالبه دانشگاه هنر شیراز برای وصول مبلغ قرارداد، معاون امور تحقیق و ترویج مرکز ملی فرش ایران در نامهای اعلام میدارد که اعتبارات دیون مرکز در سال جاری کارسازی و پرداخت میشود و امید میدهد که طلب آن دانشگاه با اولویت در پایان سال مالی به سرانجام منتهی شود.
چند ماه دیگر هم میگذرد و مجری طرح مطالعاتی که یک سال را صرف پژوهش کرده و از نتایج آن نیز با موفقیت دفاع کرده و چندین تأییدیه نیز از مرکز ملی فرش ایران دریافت کرده است، همچنان از دریافت حق الزحمه خود محروم است!
این بار در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۸ (یک سال پس از دفاع از طرح و خاتمه آن)، رئیس مرکز ملی فرش ایران در نامهای به معاون آموزشی و پژوهشی دانشگاه هنر شیراز مینویسد که مطالبات قرارداد به عنوان دیون به سال ۱۳۹۸ انتقال یافته که پس از مبادله موافقتنامه و وجود اعتبار لازم، تأمین اعتبار و پرداخت خواهد شد.
هنوز سال ۱۳۹۸ به پایان نرسیده است که باز هم رئیس مرکز ملی فرش ایران تغییر میکند و این بار دانشگاه هنر شیراز در دیماه ۱۳۹۸ به رئیس جدید موضوع را یادآور شده و تقاضا میکند مهلت باقیمانده تا پایان سال مغتنم شمرده شود که البته این نامه پاسخی در پی ندارد.
اندکی بعد (بهمنماه ۱۳۹۸) قائم مقام وزیر صنعت، معدن و تجارت (مدرس خیابانی) به همراه رئیس مرکز ملی فرش ایران (فرحناز رافع) در کمیته فرش استان فارس حضور مییابند که آنجا نیز این موضوع بهصورت حضوری از سوی مجری طرح مطالبه میشود و باز هم قول پیگیری و مساعدت داده میشود.
نتیجه این پیگیری؟
در آخرین روز فروردینماه ۱۳۹۹ (دو سال پس از اتمام قرارداد و دفاع از طرح مطالعاتی) رئیس کنونی مرکز ملی فرش ایران علیرغم وعدههای پیگیری خود و برخلاف تعهدات سازمانی و اداری، آب پاکی را روی دست دانشگاه هنر شیراز میریزد و مینویسد: «قرارداد یادشده در سال مالی ۱۳۹۶ تأمین اعتبار نگردیده و به عنوان دیون دولت لحاظ نشده است» و ناپسندتر آن که ادامه میدهد: «این مرکز محل اعتباری برای پرداخت قرارداد اشاره شده ندارد»!
به همین سادگی و به همین بدمزگی!
آیا سلب مسئولیت به همین آسانی است؟ آیا با چنین شیوهای میتوان امید داشت که همچنان «اعتماد» بر جا بماند و مخاطبان مرکز ملی فرش ایران بر وعده و وعیدها دل خوش کنند؟
باید به خانم رئیس عرضه داشت که اگر به دین و اعتقادات مذهبی باور دارید از منظر «حق الناس» نمیتوانید چنین آسوده از کنار کاری بگذرید که برای فرش و مرکز ملی فرش به انجام رسیده است. اگر به ضوابط اداری و حقوقی معتقدید، گذشت زمان برطرف کننده دیون یک مجموعه دولتی به ذینفعان نمیشود و این حق را باید به محق برگرداند. اگر به ارزش و اهمیت اعتماد عمومی و نگاه مثبت جامعه فرش باور دارید، با چنین اعتمادسوزیهایی نمیتوان انتظار همراهی بیشتر این جامعه را داشت. و اگر به چنین مقولههایی باور و اعتقادی نداردی که هیچ! حرفی در میان نمیماند!
طره امیدوار است این پرونده و پروندههای متعدد دیگری از خلف وعدهها که دریافت کرده است هر چه زودتر با احقاق حق ذینفعان به فرجام شایستهای برسند و نیازی به انتشار یکبهیک چنین مواردی نباشد.
و امید که اعتماد و همراهی عمومی جامعه فرش با مرکز ملی فرش ایران ناچیز انگاشته نشود و خدشه نپذیرد.
| TORREH.net | پایان پیام