دسته بندی : اخبار طره14/04/07

یادداشت صاحب امتیاز و مدیرمسوول طره در روزنامه اعتماد نیمه های بهمن ماه 92 بود که رییس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به […]

یادداشت صاحب امتیاز و مدیرمسوول طره در روزنامه اعتماد
نیمه های بهمن ماه 92 بود که رییس جدید سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری به هنگام بازدید از موزه ‏فرش ایران گفت: “صنعت فرش به عنوان یکی از مهمترین رشته های صنایع دستی می تواند در بخش صنایع دستی سازمان ‏تجمیع شود”.‏
در واپسین روز بهمن ماه نیز روزنامه ایران در گفت و گویی با تیتر “سرگردانی فرش ایرانی میان نهادهای موازی” همین ‏سخن را به گونه ای دیگر به مخاطبان عرضه داشت و پس از آن نیز اظهارنظرهای جسته و گریخته ای دیگر بار بحث ‏متولی فرش ایران را به فضای رسانه ای وارد ساخت.‏
ماجرایی تکراری که در دولت دهم نیز برپایه تمایلات معاون وقت صنایع دستی سازمان میراث فرهنگی برای چند ماهی به ‏مشغله ذهنی فعالان این هنر- صنعت بدل شد و سرانجام وزیر وقت بازرگانی بنا به خواست ذینفعان این حوزه در بخش ‏خصوصی و تعاونی بر باقی ماندن تولی گری فرش ایران در وزارت متبوع خود پای فشرد.‏
متولی فرش ایران کیست؟
سالها بود که فرش دستباف ایران از نبود یک سیاستگذار واحد و متولی یگانه آسیب می دید و سازمانها و نهادهای دولتی و ‏خصوصی متعدد، هریک عهده دار بخشی از این هنر- صنعت بودند‎.
این پراکندگی و فقدان مدیریت واحد که سیاستگذاری های کلان و ساماندهی مطلوب در این عرصه را ناممکن و یا دشوار می ‏ساخت، به دغدغه بسیاری از فعالان و دلسوزان فرش ایران بدل شده بود تا سرانجام در واپسین سال های دولت اصلاحات و ‏بنا بر مصوبه شورای عالی اداری، “مرکز ملی فرش ایران” در وزارت بازرگانی ایجاد شد تا سکانداری و هدایت این هنر- ‏صنعت را برعهده بگیرد‎.
‎با گذشت چند سال، این مرکز با همه کاستی ها و دشواری ها توانست تاحدی اعتماد ذی نفعان فرش دستباف ایران به ویژه ‏در بخش خصوصی را جلب کند و با ارتباط مستمر با فعالان این هنر- صنعت به قوام و سامان مناسبی دست یابد. اما این ‏متولی از دو صفت “ثبات” و “اقتدار” بی بهره ماند و از همین رو هر از گاهی بحث تغییر و جا به جایی جایگاه و وظایفش ‏موجب دل نگرانی فعالان این بخش شد.‏
در این چند ساله گاه خبر رسیده است که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری قصد کرده تا کارگزاری فرش ‏دستباف را از آن خود کند و وظایف این مرکز را خود برعهده بگیرد و گاهی دیگر مجلسیان عزم کردند تا این متولی را در ‏مجموعه وزارت جهاد کشاورزی تعریف کنند. از سوی دیگر زمزمه های سپردن این تولیگری به وزارت تعاون نیز بارها ‏شنیده شده و در برابر این دست به دست شدن ها، ذینفعان این هنر- صنعت چنین اتفاقی فریاد برآوردند که: “در جبین این ‏کشتی، نور رستگاری نیست‎”!
‎در این زمینه و با توجه به رسانه ای شدن مجدد چنین اظهارنظرهایی به ویژه از سوی علاقه مندان و متولیان حوزه صنایع ‏دستی، نکته های زیر قابل تأمل و درنگ است‎:
‎ الف) تضعیف یا تقویت جایگاه سازمانی‎!
سالها زمان صرف شد و تلاشهای فراوانی صورت پذیرفت تا فرش ایران دارای کارگزاری واحد و جایگاهی مستقل و ‏تخصصی باشد و بر این پایه بود که مرکز ملی فرش ایران ایجاد شد –هرچند بسیاری بر این باورند که جایگاه حقوقی این ‏مرکز هم برای عظمتهای فرش دستباف ایران کوچک است و ایجاد سازمانی مستقل ضروری است- اما اکنون انتقال وظایف ‏این مرکز به یکی از زیرمجموعه های سازمان عریض و طویل “میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری” و قرار ‏گرفتن فرش در کنار دیگر اقلام متنوع و متعدد صنایع دستی، آیا پاسخ مناسبی به تلاشها و دغدغه های پیشین است؟ و آیا باز ‏باید شاهد تکرار همان ماجراهای قدیمی باشیم؟ بهتر آن نیست که به جای فروکاستن از جایگاه این مرکز به ثبات، اقتدار و ‏ارتقای سازمانی آن بیندیشیم؟‎
‎ ب) وقت کشی و تغییر صورت مسأله‎
هرگونه تغییر و دگرگونی در مدیریت یک مجموعه و یا انجام چنین نقل و انتقالی بنا به عرف و قانونی نانوشته، تا مدتی ‏فعالیتها را دچار وقفه و درنگ می کند و بسیاری از برنامه ها و عملکردها متزلزل می شوند‎.
‎ تزریق نگاه متولی تازه به جامعه فرش دستباف ایران و بازتعریف روابط، روندی زمان بر است که این گذشت زمان در ‏شرایطی که کشورهای رقیب در تلاشند، اثرات زیانباری را در پی خواهد داشت‎.
مرکز ملی فرش ایران در این چند ساله توانسته است ارتباطی مداوم و مناسب را با اتحادیه ها، تعاونی ها و بخشهای مختلف ‏فعال در این هنر- صنعت ایجاد کند که قطع این ارتباط و بازتعریف آن به شرط جلب اعتماد این گروهها، خود قصه ای دراز ‏و چالشی خواهد بود. پس بهتر نیست به جای تغییر صورت مسأله و فرصت دادن به رقبا، به کاستی های موجود بپردازیم و ‏فعالیت این مرکز را تقویت و تصحیح کنیم؟‎
‎ ج) انتقال با کدام برنامه؟‎
پیش و بیش از آنکه نام متولی فرش دستباف ایران مهم باشد، برنامه، سیاستها و تدابیر این متولی اهمیت دارد‎.
سازمان میراث فرهنگی برای این علاقه مندی خود به تصدی امور فرش دستباف چه اندیشه ای دارد؟ این سازمان با چه ‏برنامه ای و با چه نوع نگاهی و به سوی چه مقصدی می خواهد هدایت سکان این کشتی را در دست بگیرد؟ آیا نباید به جای ‏اصرار و پافشاری بر کارگزاری این هنر- صنعت و برای رفع نگرانی ها و دغدغه های بخش خصوصی به ارایه برنامه ‏های مشخص خود در این زمینه بپردازد؟ آیا نباید روشن شود که این انتقال، چه سودی به فرش دستباف ایران خواهد رساند؟‎
‎ د) توجه به جنبه هنری فرش ‏‎
شاخص ترین علت و انگیزه ای که متولی صنایع دستی برای تصاحب فرش مطرح ساخته این است که مرکز ملی فرش ‏ایران به ابعاد هنری فرش بی توجه بوده است.‏‎
حال آنکه در اهداف اصلی این مرکز، “حفظ و اعتلای مقام و جایگاه والای فرش دستباف ایران به عنوان یک میراث گرانقدر ‏فرهنگی و هنری در سطح ملی و بین المللی” در صدر قرار گرفته است با نگاهی به کارنامه چند ساله آن می توان ردپای ‏توجه به جنبه های هنری فرش را به وضوح دید‎.
برگزاری سلسله آیین های تجلیل از هنرمندان و پیشکسوتان فرش دستباف در رشته های مختلف که نوعی ادای احترام و ‏پاسداشت این مفاخر و چهره های بی نام و نشان هنر فرش است، برگزاری کارگاه های آموزشی متعدد و متنوع برای ‏طراحان، نقاشان و رنگرزان فرش دستباف ایران، اعزام طراحان و نقاشان فرش ایران به نمایشگاههای برون مرزی، ‏تشکیل انجمنهای طراحان و نقاشان در برخی استان ها، جمع آوری اطلاعات و تشکیل بانک اطلاعات طراحان و نقاشان ‏کشور، بررسی آثار طرح و نقش فرش ایران و ثبت آنها در کتابخانه ملی به منظور پیشگیری از کپی برداری و حفظ آثار ‏هنرمندان، ثبت بین المللی برخی مناطق جغرافیایی فرش ایران، برگزاری جشنواره های استانی و ملی فرش دستباف که ‏محور اصلی این رویداد، شناسایی و تقدیر از برترین هنرمندان فرش هر استان و ارتقای منزلت اجتماعی آنان است، انجام ‏فعالیتهای مستمر تبلیغاتی برای شناساندن وجوه هنری فرش دستباف از جمله ساخت فیلمهای مستند و سینمایی که شاخص ‏ترین آنها تولید فیلم “فرش ایرانی” توسط 15 کارگردان است و تلاشهایی از این دست آیا به معنای غرق شدن در مسایل ‏اقتصادی و تجاری و از یادبردن وجوه هنری فرش است؟‎!
‎ هرچند که بیش از اینها باید به وجوه فرهنگی و هنری دستبافته های ایرانی پرداخته شود اما از یاد نبریم که رونق تجارت و ‏صادرات، به افزایش تولید و بهبود معیشت هنرمندان و بافندگان این هنر- صنعت می انجامد و بر این رشته و زنجیره درهم ‏تنیده که سری متصل به مباحث اقتصادی و تجاری دارد نمی توان چشم پوشید‎.
‎ ه) تفاوتهای فرش با دیگر گونه های صنایع دستی‎
فرش دستباف با شمار فراوان شاغلان، ویژگی ارزآوری و جایگاهش در میان صادرات غیرنفتی، تأثیرگذاری در اقتصاد ‏خانوارهای ایرانی و… با دیگر گونه های صنایع دستی متفاوت است‎.
‎ میزان صادرات صنایع دستی در مجموع سالهای برنامه چهارم برابر با اعلام سازمان توسعه تجارت نزدیک به یک میلیارد ‏دلار بوده است در حالیکه فرش دستباف به تنهایی در هر سال نزدیک به 500 میلیون دلار صادرات داشته است. در واقع ‏رقم مبادلات تجاری صنایع دستی با بیش از 200 رشته و با همه تنوع و گستردگی، قابل قیاس با فرش دستباف نیست‎.
‎ از سوی دیگر مجموع جمعیتی که در کشور به صورت مستقیم به یکی از رشته های صنایع دستی وابسته هستند، بیش از دو ‏میلیون نفر تخمین زده می شود در حالیکه فرش دستباف به تنهایی نزدیک به یک میلیون نفر بافنده و جمعیت پرشمار ‏دیگری را در حرفه های وابسته همچون رنگرز، طراح، رفوگر، ریسنده و … تحت پوشش دارد‎.
‎ تفاوت دیگر آنجاست که فرش دستباف تشکلهای پرتعداد و بزرگی را شامل می شود که اتحادیه ها و تعاونی های فرش ‏دستباف روستایی و شهری و اتحادیه های تولیدکنندگان و صادرکنندگان و… از آن جمله اند و هماهنگی و سامان بخشی به ‏این نهادها با گروههای کوچک مرتبط با صنایع دستی متفاوت است‎.
‎ و نیز حرکت به سمت ایجاد کارگاه ها و مجتمع های بزرگ قالیبافی به منظور ارتقای تولیدات و تسهیل در سفارش پذیری، ‏تولید فرش را به سمت ساختاری بزرگ و کارگاهی برده است –که تسهیلات بانکی و اقتضائات خاص خود را دارد- و با ‏تولیدات محدود صنایع دستی در کارگاههای کوچک متفاوت است‎.
‎ و فراموش نکنیم که فرش دستباف ماهیت تجاری و صادراتی دارد و رونق بازار این محصول می تواند به بقای آن و بهبود ‏معیشت شاغلان در این حرفه کمک کند در حالیکه صنایع دستی بیشتر مصرف داخلی دارند‎.
و در یک کلام در بیان این تفاوت ها می توان گفت که: “سیمرغ دیگر است و سی مرغ دگر‎”.
‎ و از همه اینها که بگذریم، جای این پرسش از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری هست که این سازمان ‏تاکنون با دهها رشته صنایع دستی که تحت پوشش خود دارد چه کرده است و آیا نمود این اقلام متنوع و پرتعداد از صنایع ‏دستی این دیار از نمایش موزه ای و یا حضوری محدود در نمایشگاههای مرتبط فراتر می رود؟ و اصلاً این سازمان چه ‏نسبتی با مقوله های اشتغالزایی، ارزآوری و گردانندگی اقتصادی و تجاری فرش دستباف ایران برقرار خواهد کرد؟‎
تا فرصت هست اندیشه کنیم و آینده بهتری را برای فرش دستباف این سرزمین رقم زنیم که گفته اند: “کار چو از دست رفت، ‏آه ندامت چه سود؟‎”‎‏ و در این میان نگارنده بر این گمان است که متولی فرش دستباف ایران به جای تغییر و جابه جایی ‏نیازمند ثبات و اقتدار است.‏

منبع: روزنامه اعتماد – یکشنبه 17 فروردین 1393 – ص 4

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code