من سالها در پاریس عکاسی مد کرده بودم و قبل از عکاسی از فرشها با فرش آشنایی زیادی نداشتم. پروژه عکاسی از فرش آغاز شد. فرشها در چند مکان قرار داشتند. تعدادی در انبار دفتر مخصوص و تعداد زیادی در کاخ گلستان بود و برخی در موزه آستان قدس رضوی.
برچسب ها
عکاس - فرش - فرش دستباف - موزه فرش ایران - نیلوفر علیپور - ویژه| TORREH.net |گفتوگو با کامران عدل؛ عکاس فرشهای ایرانی
نیلوفر علیپور
مردی ۷۹ ساله است. پشت پاکتها و بستههای پستی، نشانی منزلش را اینطور مینویسند: بیرون دروازه دولت، مخبر الدوله، هدایت، انتهای یک کوچه بنبست. خانهاش هنوز در همین محل است. خانهای با حوض بزرگ و درخت سیب و اتاقی که قفسه قفسهاش پر است از نگاتیو و یک آگراندیسور بزرگ. تصور نکنید که ذرهای از علاقه او به عکاسی کم شده است. کامران عدل بهمانند روزهای نخستین آموزش عکاسی در پاریس هنوز هم شوروشوق عکس و عکاسی را دارد و همدم این روزهایش نگاتیوهای قدیمی است که از سالها عکاسی از گوشه گوشه ایران برایش باقی مانده است. او را باید از نخستین کسانی دانست که در اوایل دهه ۵۰ از مجموعههای ایرانی عکاسی کرده است. عدل در کنار عکاسی از معماری و کاشی و… از فرشهای موجود در ایران نیز عکاسی کرده است که در نخستین کاتالوگ موزه فرش ایران به چاپ رسیده است. تمامی نگاتیوهای فرشها نیز به همراه فرشها از دفتر مخصوص ملکه پهلوی به موزه فرش انتقال داده شده است و در آنجا نگهداری میشود. طره چندی پیش با سیاحت در این عکسهای قدیمی به گفتوگو با کامران عدل نشست که چکیدهاش را میخوانید:
در دهه ۵۰ دفتر مخصوص فرح دیبا پروژه عکاسی از آثار کاشی، معماری و فرش و… را آغاز کرد. این دفتر همچنین پایهگذار موزه فرش ایران در کنار سایر موزهها بود. آن زمان تعداد عکاسان محدود بود. من نیز در آن سالها بعد از تحصیل و عکاسی مد در فرانسه در بازگشت به تهران در دفتر تلویزیون مشغول به کار شدم. فیروز شیروانلو، مشاور هنری دفتر مخصوص بود و مرا نیز میشناخت. به سبب این آشنایی پروژههای مختلف عکاسی را به من سپرد. یکی از این پروژهها نیز عکاسی از فرشهای ایران در سال ۱۳۵۴ بود.
من سالها در پاریس عکاسی مد کرده بودم و قبل از عکاسی از فرشها با فرش آشنایی زیادی نداشتم. پروژه عکاسی از فرش آغاز شد. فرشها در چند مکان قرار داشتند. تعدادی در انبار دفتر مخصوص و تعداد زیادی در کاخ گلستان بود و برخی در موزه آستان قدس رضوی. من به همراه نازی دیبا و رئیس موزه برلن که آن زمان به ایران آمده بود به آستان قدس رفتیم. آنان فرشهای آستان قدس را نپسندید و درنتیجه از آنها عکاسی نشد.
عکاسی از فرش برای نخستین بار انجام میشد و قبل از آن تجربهای نبود. در چند مکان از فرشها عکاسی کردیم. دفتر مخصوص بیشتر قطعات کوچک فرش را داشت. بیشتر فرشها را در پشتبام دفتر مخصوص با نور طبیعی عکاسی کردم و مشکلی برای نوردهی نداشتم. قطعات کوچکتر را نیز روی زمین انداخته بودیم و با نورپردازی عکاسی میکردم.
کاخ گلستان پر بود از فرش. فرش روی فرش افتاده بود و کسی به نگهداری آنها توجه نکرده بود. فرشها رنگپریده، آفتابخورده و دورنگ شده بودند. برخی از فرشها را در کف حیاط کاخ گلستان پهن کردیم و از بالای پشتبام عکاسی میکردم. تختهای به شکل مستطیل را با چوب درست کرده بودیم که فرش را روی آن پهن میکردیم. این تخته یک شیب ۳۰ و ۴۰ درجه داشت و با چه مکافاتی فرش را بالا میکشیدیم تا روی تخته قرار بگیرد. سپس شکل مستطیل را مبنا قرار میدادم و عکاسی میکردم.
تعدادی فرش هم در دفتر مخصوص بود که فرشهای خاص و گرانقیمت بودند و نمیتوانستیم در مکانی از آنها عکاسی کنیم. این فرشها را به باغ خانه مادری بردیم. جابهجایی این فرشها به آن مکان هم خودش داستانی دارد. این فرشها را با همراهی محافظان به خانه مادریام منتقل کردیم و یادم است که همه در خیابان به تماشا آمده بودند. عکاسی از این فرشها با امنیت کامل انجام شد. فرشها را در حیاط آویزان کردیم. درواقع چند مرد قویهیکل فرشها را آویزان میکردند و من عکاسی میکردم.
عکاسی از کاشیها همراه با آقای محمود ماهرالنقش انجام میشد؛ و در بناها دقیقا اشاره میکرد که کدام کاشی را میخواهد و عکس به چه ویژگیهایی داشته باشد؛ اما زمان عکاسی از فرش فرد متخصصی همراهم نبود. فرشها از قبل کارشناسی شده بود و من فقط عکاسی میکردم. در آن زمان نیز عکاسی از فرشها آنالوگ بود و از هر فرشی باید چند فریم عکس میگرفتم تا اگر عکسی به لحاظ نور و کادر بد بود عکس بعدی جایگزینش شود. البته این احتمال نیز وجود داشت که تمامی نگاتیو بسوزد. در این صورت دوباره باید عکاسی انجام میشد. بعد از عکاسی از فرشها نگاتیوها را به دفتر مخصوص تحویل دادم که پس از آن به موزه سپرده شد. اینگونه از تمام فرشها عکاسی شد.
تیتر: برگرفته از نام یکی از عکسهای فرش کامران عدل در کتاب بازار ایرانی
طره از همکاری و همراهی مدیریت موزه فرش ایران برای دیدن نگاتیوهای قدیمی سپاسگزار است.
| TORREH.net |پایان پیام