تصمیم گرفتیم یک سری نقوش و نشانههایی خاص از فرهنگ ایرانی را طراحی کنیم که برای نقش بستن بر این کورهها مناسب باشند. همانطور که میدانید این کورهها از آجرهایی ساخته شده است که از دور به شکل پیکسلهایی منظم دیده میشوند و میتوان شباهتهایی را بین این پیکسلهای کورههای آجرپزی و نقوش فرش ایرانی پیدا کرد. این بود که به نقشمایههایی از فرش ایرانی فکر کردیم.
برچسب ها
طراحی فرش - فرش - فرش دستباف - کوره آجرپزی - گل شاهعباسی - محمدرضا ملانوروزی - میراث فرهنگی - ویژه| TORREH.net | گفتوگو با محمدرضا ملانوروزی
هادی عیار
بسیاری از کورهها به سبب گسترش ساختوسازها در میانه شهرهای بزرگ قرار گرفتهاند مثل کورههای آجرپزی مشهد. غولهایی خاموش و بیمصرف در میان شهر؛ اما محمدرضا ملانوروزی، کارشناس ارشد فرش، با دیدگاهی دیگر به این غولها نگریسته و کاربردی زیباشناسانه برای آنان یافته است.
محمدرضا ملانوروزی درباره ایده آثارش میگوید: در دوران کارشناسی در مشهد به این فکر میکردم که به یک سری یادمان و طرح نیاز داریم تا به شهر ما هویت بدهد. روزی با دکتر جعفرپور، همکارم در این کار، از کنار کوره آجرپزی در انتهای خیابان مفتح رد شدیم. بنای این کوره و معماری آن واقعاً من را دچار حیرت کرد. با پرسوجو متوجه شدم که ۹ کوره به این شکل در مشهد وجود دارد. آجرهای فشاری به کار رفته در این بناها پیشینهای تقریباً ۱۰ هزار ساله دارند. نمونههای این کورهها را میتوان در جایجای ایران پیدا کرد. همه این موارد باعث شد که من به کورههای آجرپزی به عنوان یک هویت معماری علاقهمند شوم و بیشتر درباره آن تحقیق کنم. به فکرم رسید کاری کنم که این کورهها بیشتر و بهتر در سطح شهر دیده شوند، مخصوصاً اینکه این کورهها در شب دیده نمیشوند. این کورهها زیر نظر سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی هستند و تا فاصله بیستمتری حریم دارند و نمیتوان به آنها نزدیک شد. بنابراین باید کاری میکردیم که هم فاصله لازم با این کورهها رعایت شود و هم اینکه در شب بتوان آنها را دید. اولین ایدهای که به نظرمان رسید نورپردازی این کورهها بود. به همراه یکی از دوستانم به نام مهندس ناصری به این فکر کردیم که این نورپردازی باید به چه شکل طراحی شود که منعکسکننده فرهنگ و هویت ما باشد. مواد مصرفی نیز باید به گونهای بود که بتواند سطح استوانهای شکل ۶۵ متری را پوشش دهد.
او در ادامه درباره چگونگی انتخاب نقوش نورپردازی شده روی کورهها اظهار داشت: مواد موجود مانند قالب نورهای لیزری فقط نشانههایی از فرهنگ غربی دارند که از آنها در جشنها استفاده میِشود و این مواد برای بنایی فاخر و وزین مناسب نبودند. تصمیم گرفتیم یک سری نقوش و نشانههایی خاص از فرهنگ ایرانی را طراحی کنیم که برای نقش بستن بر این کورهها مناسب باشند. همانطور که میدانید این کورهها از آجرهایی ساخته شده است که از دور به شکل پیکسلهایی منظم دیده میشوند و میتوان شباهتهایی را بین این پیکسلهای کورههای آجرپزی و نقوش فرش ایرانی پیدا کرد. این بود که به نقشمایههایی از فرش ایرانی فکر کردیم.
او با تأکید روی واژه «طراحی نورپردازی» گفت: در آن زمان واقعاً این نورپردازی را طراحی کردیم و اینگونه نبود که طرحهایی را به صورت آماده استفاده کنیم. طراحی نورپردازی به این شکل بود که ما باید اول به ارتفاع کوره توجه میکردیم. در ضمن باید در نظر میگرفتیم که کوره سطحی استوانهای شکل دارد بنابراین باید منابع نوری را به گونهای جانمایی کنیم که در یک نقطه نباشند و در محیط یک دایره فرضی که مرکز آن کوره آجرپزی است قرار بگیرند. این منابع نوری باید طوری تابانده میشد که نقشمایههای مورد نظرمان به نوعی جفتوجور شوند دقیقاً شبیه طرحهای واگیرهای که در طراحی فرش وجود دارد. لازم بود که منبع نور پرتابی هم دو ویژگی داشته باشد: اول اینکه شدت نور آن زیاد باشد و دوم اینکه نباید خیرگی به وجود بیاورد به این معنا که مخاطب نباید منبع نوری را ببیند بلکه باید بنا را ببیند. بنابراین مجبور بودیم نور را مدیریت کنیم تا فقط در جهتی که میخواهیم حرکت کند.
ملانوروزی همچنین در ادامه افزود: هر شهری میتواند بر اساس طرحها و نقوش فرشی که در فرهنگ خود دارد به نورپردازی این امکان بپردازد و با آن فرهنگ و تاریخ خود را به مسافران آن شهر معرفی کند. برخی از مردمی که از کنار این کورههای آجرپزی نورپردازی شده میگذشتند از ما میپرسیدند که این طرح مثلاً نقش گل شاهعباسی نیست که در فرش وجود دارد؟ شما گونه این طرح را روی کوره پیاده کردهاید؟
این یادداشت به صورت گفتوگو در شماره ۱۰ طره منتشر شده است.
| TORREH.net |پایان پیام