قالی پرندهام نقش یک روستاست. روستایی که در آن به دنیا آمدم. قالی پرنده من زاده روستای میلک رودبار الموت قزوین است.
برچسب ها
فرش - قالی - قالی پرنده - ویژه| TORREH.net |
یوسف علیخانی
داستاننویس
۱- اگر قالی پرنده داشتید با آن به کجا پر میکشیدید؟
یک بار پرندهای داشتم به نام «آموته» که وابستگی به آن بیچارهام کرد. مرا از خودم دور کرد و برد تا آنجاها که دیگر آدم نبودم. همه چیز را جور دیگر میدیدم. گاهی «آموته» را پرنده نمیدیدمش و گاهی خودم را پرنده میدیدم. بعد سخت شد آدم ماندن. مسخرهام کردند. این پرنده دو سال تمام در خانه ما ماند. اسم و رسم پیدا کرد. پنجره را برای رفتنش باز گذاشتم؛ اما میرفت و میآمد تا عید سال ۹۵٫ کتابخانهام جولانگاهش شده بود؛ اما یک بدی پیدا کرده بود، همه را میزد جز من. به کسی رحم نمیکرد. به چشمانشان حمله میکرد. انگار دوست نداشت دیده شود.
همه اینها را چرا گفتم؟ گفتم که به شما بگویم، من از این «قالی پرنده» فقط یک پرندهاش را داشتم و تا ناکجاآباد رفتم و حالا بعداز ۹ ماه که در نیمه شبی در پارک پردیسان رهایش کردم، هنوز حالم خوب نشده است. فکرش را هم نمیتوانم بکنم که قالی هم اضافه بشود به این پرنده و بعد حالاحالا ماجرا پیدا خواهم کرد با این قالی مهربان و بالدار؛ اما از شوخی گذشته، دوست داشتم مرا پیش خودم ببرد.
۲- چه کسانی را با خود میبردید؟
خودم را اول ببرد تا بعد اگر دیدم جای خوبی است، برای بقیه دعوتنامه بفرستم یا قالیام را بفرستم خدمتشان که با عزت و احترام بیایند کنارم.
۳- دوست داشتید طرح و نقش قالی پرندهتان چه چیز بود یا مال کدام یک از مناطق فرشباف ایران بود؟
قالی پرندهام نقش یک روستاست. روستایی که در آن به دنیا آمدم. قالی پرنده من زاده روستای میلک رودبار الموت قزوین است.
این یادداشت در شماره ۱۴ طره منتشر شده است.
| TORREH.net |پایان پیام