«عمهجون من میخوام بشینم روی اون گل بزرگه وسط قالی.» میشینه اونجا و مدام دست میکشه روی گلهای کوچیک اطرافش. خوشش میآد.
برچسب ها
فرش - قالی - قالی پرنده - ویژه| TORREH.net |
فائزه عزیزخانی
فیلمساز
خب، امروز شد ۲ سال و ۱۰ ماه و ۱۰ روز.
وای امان از دست این حضرت سلیمان. دوسش دارما، اما خیلی غر میزنه و سخت میگیره. ولی من توجه نمیکنم.
پروانهها مهارت عجیبی دارن تو چسبوندن تاروپود قالی؛ اما گریزی از زمان نیست و باید ۷ سال و چند ماه دیگر هم صبر کنم برای سفر با قالیچه.
به مادرم میگم: «نترس مادر. هیچکس از روی این قالیچه نیافتاده.»
میترسه… میگه: «مادر من زانوم درد میکنه. اگه بیفتم چی؟» اما شانی میگه: «عمهجون من میخوام بشینم روی اون گل بزرگه وسط قالی.» میشینه اونجا و مدام دست میکشه روی گلهای کوچیک اطرافش. خوشش میآد.
نقش این قالی اونو یاد فرش خونه مادرم میاندازه. با اینکه ۷ سالشه ولی اصلاً نمیترسه. میگه: «زودباش مگه قول ندادی بریم پیش باباجون که شکل ابرها شده.»
میگم: «چرا… ولی راستش خودم هم یه کم میترسم…»
این یادداشت در شماره ۱۴ طره منتشر شده است.
| TORREH.net |پایان پیام